سایت حلقه صالحین روستای لنبر
با عرض سلام خدمت شما. این سایت توسط اعضای حلقه صالحین روستای لنبر برای اطلاع رسانی و حضور در فضای مجازی ایجاد شده است.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان لنبر و آدرس lunbar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

کل مطالب : 53
کل نظرات : 6

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 56
باردید دیروز : 57
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 416
بازدید سال : 1456
بازدید کلی : 72775
عشق خدا به بنده
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده
او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم
که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1281
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


خدایا

خدایا !

خدایا چگونه تو را بخوانم درحالی که من، من هستم

(بااین همه گناه ومعصیت)

و چگونه از رحمت تو ناامید شوم درحالی که تو، تو هستی

(باآن همه لطف ورحمت)

خدایا تو آنچنانی که من می خواهم

مرا نیزچنان کن که تومی خواهی

 

 

آمین یا رب العالمین

تعداد بازدید از این مطلب: 788
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رمز رمضان

هر حرف کلمه رمضان یک معنی و رمز دارد:

ر : رحمت خدا

م : مغفرت خدا

ض : ضمانت بهشت

ا : امان و امنیت از آتش جهنم

ن: نور خداوند عزیز و بخشنده

 

http://www.eshghentezar.com/imgcenter/uploads/1391799878.gif

تعداد بازدید از این مطلب: 1160
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اجابت دعا...

و هنگامى كه بندگان من از تو درباره من سؤالى كنند (بگو) من نزدیكم!

دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا مى خواند پاسخ مى گویم،

پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند).

تعداد بازدید از این مطلب: 650
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


راه های نزدیک شدن به خدا

راه های نزدیک شدن به خدا



- وقتی عصبانی می شوی،خدا را به خاطر بیاور واینکه چقدر زندگی کوتاه وبی ارزش خواهد بود

اگر آن را با عصبانیت تلف کنی .

- وقتی خوشحالی آن را با دیگران قسمت کن و خدا را شاکر باش وپایداری این شادی را از او عاجزانه طلب کن.

- وقتی اتفاق بد ویا خجالت آوری پیش می آید فکر کن که می توانست اتفاق بدتری رخدهد.به یاد داشته باش که صبر پاداش

بزرگی داردو خدا را برای آنکه اتفاقبدتری نیفتاده است شکر کن.

- به خودت هم فکر کن ،به تفریح،سرگرمی،خانواده ودوستان.امابدان که خدا همواره مراقب توست.

- همیشه کسانی را که بدون قید وشرط خدا را دوست دارند،دوست بدار.

- اگر دیگران تو را به خاطر رفتارت نکوهش می کنند،به کردارت رجوع کن،واگر آن هارا موجب رضایت خدا می دیدی،

دیگران را نادیده بگیر و اگر صدمه ای به تو زدندصبر پیشه کن.

- به هیچکس به عنوان زیر دست نگاه نکن شاید در نزد خدا او با ارزش تر از تو باشد.

- گاهی به مخلوقات عجیب و خارق العاده خداوند بیندیش.

- از خدا بخواه که گمشدگان را به راه راست هدایت نماید.

- پدر ومادرت را در آغوش بگیر و دست هایشان را ببوس.

- از دست یابی به عشق الهی نا امید نشو.

- ببخش،فراموش کن و لبخند بزن.
 

تعداد بازدید از این مطلب: 758
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بیا بیا گل نرگس

بیا بیا گل نرگس جهان برای شماست جهان به یمن وجودت به افتخار شماست
 
بیا بیا گل نرگس اگر چه بد کردیم ولی تمام نظرها به لطف و جود شماست
 
بیا بیا گل نرگس که ندبه میخوانیم اگرچه بر دلمان نیست ولی برای شماست

بیا بیا گل نرگس به آسمان سوگند قسم به نام و نهادت علی به یاد شماست

بیا بیا گل نرگس زرنجمان تو بکاه هزار همت و کاوه فدای راه شماست

بیا بیا گل نرگس به جان تشنه عشق دعا دعای ظهور است که با نگاه شماست

بیا بیا گل نرگس که عهدها خواندیم اگرچه هیچ نماندیم ولی به لطف شماست

بیا بیا گل نرگس و دستمان تو بگیر که با ظهور وجودت جهان فدای شماست

بیا بیا گل نرگس که در زلال دلی و بین این همه دلها دلی برای شماست

بیا بیا گل نرگس که کوفیان رفتند هزار نامه مصری که جان فدای شماست

بیا بیا گل نرگس تو را به خاک بقیع که قلب و روح جهانی به جستجوی شماست

بیا بیا گل نرگس بیا به دعوت یاس که دست به پهلو نشسته به انتظار شماست

بیا بیا گل نرگس به مادرت زهرا که جان برای شهادت به کربلای شماست

بیا بیا گل نرگس و العجل مولا که این نوای هدایت و با نگاه شماست
تعداد بازدید از این مطلب: 735
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خدایاتورا می خوانیم

خدایا تو را میخوانیم

 

وقتی قلب‌هایمان‌ كوچك‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود
وقتی نمیتوانیم‌ اشك‌هایمان‌ را پشت‌ پلك‌هایمان‌ مخفی كنیم‌
و بغض‌هایمان‌ پشت‌ سر هم‌ میشكند
وقتی احساس‌ میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است‌
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته‌ میكشد
و انتظارها به‌ سر نمیرسد
وقتی طاقتمان‌ تمام‌ میشود
و تحملمان‌ هیچ

آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ مطمئنیم‌ به‌ تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ كه‌ تو
فقط‌ تویی كه‌ كمكمان‌ میكنی ...
آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را صدا میكنیم
و تو را میخوانیم
آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را آه‌ میكشیم
تو را گریه‌ میكنیم
و تو را نفس‌ میكشیم

وقتی تو جواب‌ میدهی،
دانه‌دانه‌ اشك‌هایمان‌ را پاك‌ میكنی
و یكی یكی غصه‌ها را از دلمان‌ برمیداری
گره‌ تك‌تك‌ بغض‌هایمان‌ را باز میكنی
و دل‌ شكسته‌مان‌ را بند میزنی 

 

سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌ سبكی میگذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب‌هایمان، لبخند
خواب‌هایمان‌ را تعبیر میكنی
و دعاهایمان‌ را مستجاب‌
آرزوهایمان‌ را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی میدهی
و سخت‌ها را آسان
تلخ‌ها را شیرین‌ میكنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهی‌ها سفید سفید ...
خداوندا !
تنها تو را صدا میکنیم
و فقط تو را می خوانیم

تعداد بازدید از این مطلب: 734
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دلت پاک باشه

قابل توجه کسانی که میگو یند دلت پاک باشه کافیه...

خواهرم !! چطور می شود دلت پاک باشد اما ...

پاکی هزاران نگاه را دزدیده باشی...

تعداد بازدید از این مطلب: 837
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


گفتگوی زیبای خدا و بنده

 

گفتم : خدا آخه این همه سختی ؟ چرا ؟


 

گفت : * ان مع العسر یسرا *

 

" قطعا به همراه هر سختی آسانی هم هست.

" (شرح/6)

گفتم : واقعا ؟


گفت : * فان مع العسر یسرا *


" حتما به همراه هر سختی آسانی هم هست.

 " (شرح/7)



گفتم : خوب خسته شدم دیگه ...


گفت : * لا تقنطوا من رحمة الله *


" از رحمت من نا امید نشو . " (زمر/53)



گفتم : انگار منو فراموش کردی ؟


گفت : * فاذ کرونی اذکرکم *


" منو یاد کن تا تو رو یاد کنم. " (بقرة/152)

 


گفتم : تا کی باید صبر کرد؟


گفت : * و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبآ *


" تو چه می دونی ! شاید موعدش نزدیک باشه

 " (احزاب/63)

گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره!

 تا اون موقع چکار کنم؟


گفت : *و اتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله *


" کارهایی رو که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خودم

 حکم کنم. (یونس/109)



ناخواسته گفتم : الهی و ربی من لی غیرک


گفت : * الیس الله بکاف عبده *

 

" من هم برای تو کافی ام " (زمر/36)



گفتم : تو خدایی و صبور ! من بنده ات هستم و ظرف

 صبرم کوچیکه ... یک اشاره کنی تمومه!


گفت : *عسی ان تحبوا شیئآ وهو شرّ لکم *


" شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه!

 " (بقرة/216)



گفتم : خدایا بعضی ها خیلی طعنه می زنن !!


گفتی : * وَ ذَر الَّذینَ اتَّخَذُوا دِینَهُم و لَعِباً و لَهْواً و غَرَّتْهُمُ

 الحْیاةُ الدُّنْیا .... * .


" رها کن کسانی را که دینشون را به مسخره و بازیچه

 گرفته ان و زندگی دنیا اون ها را فریب داده " (70/انعام)

 

خدایا دوستت دارم.

 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 780
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سفر به عصر غبارآلود یک امام

دوران امامت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام دورانی کوتاه و در عین حال دشوار برای تشیع شمرده می‌شود. مدت امامت حضرت شش سال است، یعنی پس از شهادت امام هادی علیه السلام در سال 254 و در حالیکه حضرت بیست و دو ساله بودند امامتشان آغاز و تا سال 260 که به شهادت رسیدند- در سن بیست و هشت سالگی- ادامه یافت. (1)در این مدت شش ساله، سه خلیفه در حکومت عباسی ‌ها به خلافت پرداختند: "المعتز بالله" از سال 252 تا 255؛ "المهتدی بالله" از 255 تا 256 و "المعتمد بالله" از 256 تا 279.

 

دوران دشوار چند خلیفه

پس از خلافت متوکل عباسی قدرت سیاسی در دست ترکان مسلمان بود و خلفا در صورت مخالفت با خواسته‌های آنان به راحتی معزول می‌شدند، از همین روست که ملاحظه می‌کنیم مدت خلافت بسیاری از خلفای بنی العباس کوتاه است.(2)

"المعتز" فرزند "متوکل عباسی" بود و پس از برکناری خود خواسته مستعین در سال 252 (3) زمام امور را به عهده گرفت اما دولت حکومتش دیری نپایید و سه سال بعد با کودتای ترکان از خلافت کنار گذاشته شد و پس از مدتی به قتل رسید.(4)

"المهتدی" چهاردهمین خلیفه عباسی است که بیش از یک سال دوام نیاورد و با وجود کارهای نیکی که انجام می‌داد از خلافت بر کنار شد. او را در میان خلفای عباسی همانند "عمر بن عبدالعزیز" در خلفای اموی دانسته‌اند.(5) او بساط لهو و لعب و شراب را جمع کرد و به دادخواهی مردم پرداخته و ساده زیستی را پیشه خود نمود. البته در مورد امام عسکری علیه السلام و علوی‌ ها گشایش خاصی روایت نشده و حداقل بنده ندیدم. بلکه گزارشی درباره بازداشت حضرت توسط او روایت شده و آمده که قصد قتل حضرت را هم داشت اما ترکان بر او شوریده و خودش کشته شد.(6)

از سال 255تا 279 احمد بن متوکل با لقب "المعتمد علی الله" مسند قدرت را در اختیار گرفت. معتمد بر خلاف برادرش مردی فاسد و بی‌ کفایت بود و از همین ‌رو مورخان گفته ‌اند در دوران خلافت او تنها نام خلیفه را یدک می‌کشید و در واقع امور خلافت را برادرش "موفق" اداره می‌کرد.(7)

حضرت امام زمان - عجل الله تعالی فرجه - نمایندگی آنان را به نوعی تمدید و البته تقویت و گسترده تر نمودند. اهمیت دادن به ارتباط شیعیان با وکلا و نمایندگان علاوه بر اینکه به مقتضای جبر زمانه کاری لازم بود، شیعیان را برای پذیرش دوران غیبت به تدریج آماده می‌ساخت

اگرچه فشارهای حکومت عباسی پس از دوران امامت حضرت رضا علیه السلام بر روی ائمه شیعه علیهم السلام زیاد بود و حتی امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام را در محل لشکر - عسکر- در سامرا تحت الحفظ نگاه می‌داشتند. اما وضعیت حضرت عسکری علیه السلام از پدران بزرگوارش هم دشوارتر بود چرا که خلفای عباسی بر اساس روایات مشهور مهدویت می‌دانستند که امام مهدی علیه السلام پسر حضرت عسکری علیه السلام است و او کسی است که بساط ظالمین را در دنیا نابود خواهد کرد به همین جهت تدابیر امنیتی درباره امام شدیدتر بود و ارتباط شیعه با حضرت اندک. (برای همین است که روایات امام عسکری علیه السلام کمتر از اکثر ائمه علیهم السلام می ‌باشد). بر اساس برخی گزارشات امام مجبور بودند هر هفته روزهای دوشنبه و پنجشنبه در دربار حاضر شوند.(8)

 

قیام "صاحب زنج"

از جمله حوادث مربوط به دوران امامت حضرت ماجرای قیام «صاحب زنج» بود. "علی بن محمد بن عبدالرحیم العبدی" از قبیله "عبد قیس" در بصره با ادعای سیادت و اینکه از اولاد امام حسین علیه السلام است بر حکومت وقت خروج کرد و مدتها اسباب گرفتاری حکومت را فراهم نمود. از آنجا که افرادی که به دنبال او راه افتاده بودند غالبا از سیاه پوستان معروف به زنجی ‌ها (9) بودند او معروف به «صاحب الزنج»- همراه زنگی ‎ها- شد. به نقل اربلی، امام عسکری علیه السلام در پاسخ برخی از نامه درباره او فرمودند:

«صاحب الزنج لیس من اهل البیت»(10)

شهادت امام حسن عسگری (ع)

در نقلی آمده که امام علیه السلام در میان مشایعت کنندگان ارتش برادر خلیفه عباسی "معتمد" معروف به "الموفق" در سال 258 برای نبرد با صاحب زنگ حضور داشتند.(11) البته با شرایط خاصی که امام در آن زندگی می‌کردند، باید بررسی بیشتری صورت گیرد که آیا با شورش فرد مذکور واقعا مخالف بودند یا اینکه مجبور به همراهی با مشایعت کنندگان شده بودند.

 

حمایت از یک مرجع شیعه

فضل بن شاذان(ره) یکی از روات جلیل القدر در میان اصحاب ما است.(12) او در زمان امامت حضرت عسکری علیه السلام وفات یافته است و البته به طور دقیق سالش مشخص نیست. از جمله اقدامات ائمه اطهار علیهم السلام تعریف و تأیید علما و دانشمندان معتبر اسلامی بوده است تا شیعیانی که در مناطق دور دستی همچون خراسان زندگی می‌کنند بتوانند مرجع فکری مناسب خود را پیدا کنند.

امام عسکری علیه السلام علاوه بر طلب رحمت برای "فضل" و تأیید یکی از تألیفات او که آن را برای امام آورده بودند، جمله عجیبی در مورد ایشان دارد که نشان دهنده علوّ مقام جناب "فضل" است و همچنین نشان دهنده اینست که یک عالم شیعی تا چه اندازه می‌تواند نزد اهل بیت علیهم السلام مقام داشته باشد.

روایت شده که امام فرمودند: « من به حال اهل خراسان غبطه می‌ خورم چرا که فضل بن شاذان در آنجاست و در میانشان زندگی می‌کند.»

و سپس برای او طلب رحمت کردند.(13)

وضعیت حضرت عسکری علیه السلام از پدران بزرگوارش هم دشوارتر بود چرا که خلفای عباسی بر اساس روایات مشهور مهدویت می‌دانستند که امام مهدی علیه السلام پسر حضرت عسکری علیه السلام است و او کسی است که بساط ظالمین را در دنیا نابود خواهد کرد به همین جهت تدابیر امنیتی درباره امام شدیدتر بود و ارتباط شیعه با حضرت اندک

مَطلعی برای خورشید  

تعداد وکلای حضرت عسکری علیه السلام از پدران بزرگوارش بیشتر است - یا حداقل اینطور نقل شده- « عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، احمد بن اسحاق، محمد بن احمد بن جعفر قمی، قاسم بن علا آذربایجانی، علی بن جعفر همانی، ابراهیم بن عبده، ایوب بن ناب، حسین بن نضر قمی، اباصدام، خیران، ایوب بن نوح، عروة بن یحیی، ابوطاهر بلالی، ابراهیم بن مهزیار، علی بن مهزیار، ابراهیم بن محمد همدانی، محمد بن صالح همدانی، ابوالحسین اسدی رازی، احمد بن هلال عبرتائی، محمد بن احمد بن حماد »، 21 نفری هستند که نامشان به عنوان وکلای امام گزارش شده است.(14)

می‌دانیم که حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - دارای چهار نایب خاص هستند. در اینجا باید به این مطلب توجه کنیم که جناب "ابو عمرو عثمان بن سعید اشعری" - اولین نایب خاص - و فرزند بزرگوارش "ابوجعفر محمد بن عثمان" - دومین آنها - از وکلا و نمایندگان حضرت عسکری علیه السلام بوده و چهره‌ هایی کاملا شناخته شده برای شیعیان شمرده می‌شدند. در واقع حضرت امام زمان - عجل الله تعالی فرجه - نمایندگی آنان را به نوعی تمدید و البته تقویت و گسترده تر نمودند. اهمیت دادن به ارتباط شیعیان با وکلا و نمایندگان علاوه بر اینکه به مقتضای جبر زمانه کاری لازم بود، شیعیان را برای پذیرش دوران غیبت به تدریج آماده می‌ساخت.

تعداد بازدید از این مطلب: 1175
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دو راه مهم برای خداشناسی
سوال از خدا پاسخ از شما
وَ فىِ الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ * وَ فىِ أَنفُسِكمُ‏ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ(20-21/ ذاریات)

در زمین براى اهل یقین نشانه‏هایى [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] است. و [نیز] در وجود شما [نشانه‏هایى است‏] آیا نمى‏بینید؟

 


پیام کلی آیات 20-21 سوره ذاریات

بنابر تفسیر المیزان، در طلیعه‌ی بخش منسجمی از آیات قرار دارند که به آیه 51 ختم می‌شوند. تقریباً 30 آیه به تعدادى از نشانه‏هاى یکتایی خداوند متعال در ربوبیت و اینکه تدبیر آسمان و زمین، مردم و ارزاق آنان به دست خداى سبحان است، اشاره مى‏كنند.

و در آیات مورد بحث (وَ فىِ الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ * وَ فىِ أَنفُسِكمُ‏ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ/20-21)، سخن از نشانه‏هاى خدا در زمین و در وجود خود انسان است، تا از یك سو با توحید، شناخت خدا و صفات او كه مبدأ حركت به سوى همه خیرات است آشنا شود و از سوى دیگر به قدرت او بر معاد و زندگى پس از مرگ آگاهی یابد؛ تا بداند آنکه زندگی آفرین در دنیا و این همه عجائب و شگفتی هاست، هم او توانا بر تجدید حیات در سرای دیگر است.

این آیات جهان شناسی و به ویژه خودشناسی را، راههای شناخت خدا و پی بردن به اسماء و صفات او بیان می‌کنند؛ راهی که در دسترس همگان هست و رهروی باید تا در آن پای گذارد و به هدف نائل آید.

 

شرح آیات  

1ـ از نتیجه‏اى كه در آخر این بخش از آیات[1] گرفته شده، فهمیده مى‏شود كه این آیات و دلایلى كه در آنها براى اثبات یکتایی خداوند متعال آمده است، برای اثبات اصل وجود خداوند متعال یا خالقیت او و مانند آن نیست؛ بلکه همه براى اثبات یكتایى او در ربوبیت است.

2ـ آیه 20 (وَ فىِ الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ) اشاره‏اى است به شگفتی ها و نشانه‏هاى روشنى كه در زمین هست و دقت در نظم حاکم بر این مجموعه عظیم، یكتایى تدبیرکننده آن را به ارمغان خواهد آورد.

مطالعه‌ی جهان هستی بر هر پژوهشگر و اندیشمندی ثابت می‌کند که این عالم به صرف تصادف و اتفاق پدید نیامده و هر چه هست آثار قدرت، علم و حكمت است که در سراسر آن به چشم می‌خورد.

برای همین است که دیده‌ی بینا به هر سو كه نظر کند نشانی می‌بیند روشن و برهانى قاطع و محکم، بر یکتایی رب آن و اینكه او شریكى ندارد. پس در این عالم آیاتى است براى اهل یقین.

«خودشناسى» در تمام مراحل و نیز در قالب هر یک از گونه‌های مختلفی که دارد و از علامه طباطبایی(ره) نقل کردیم؛ راهی است با تأیید الهی برای خداشناسى

 

بد نیست در اینجا به گوشه‏اى از سخنان یكى از دانشمندان معروف جهان كه در این زمینه مطالعات زیادى دارد توجه کنیم:

«كرسى موریسین» مى‏گوید: در تنظیم عوامل طبیعى منتهاى دقت و ریزه‏كارى به كار رفته است.

او درباره‌ی قشر هوایى كه اطراف زمین را فرا گرفته است مى‏گوید:

«اگر هواى اطراف زمین اندكى از آنچه هست رقیق تر ‏بود، شهاب هاى ثاقب كه هر روز به مقدار چند میلیون عدد به سوى زمین جذب مى‏شوند و در همان فضاى خارج زمین (بر اثر برخورد به قشر هوا) منفجر و نابود مى‏شوند .

اینها دائماً به سطح زمین مى‏رسیدند و هر گوشه‏اى از آن را مورد اصابت قرار مى‏دادند! و یا اگر سرعت حركت شهاب ها از آنچه هست كمتر مى‏بود (هرگز بر اثر برخورد با هوا منفجر نمى‏شدند) همه آنها به سطح زمین مى‏ریختند.»[2]

3ـ آیه 21 (وَ فىِ أَنفُسِكمُ‏ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ) که در ادامه‌ی آیه قبل است می‌فرماید: و در جان های خود شما آیات روشنى است براى كسى كه آن را ببیند و به نظر دقت در آن بنگرد، آیا نمى‏بینید؟!

خداشناسی

نشانه‌های خداشناسی که در جان انسان نهفته است

علامه طباطبایی(ره) نشانه‌های خداشناسی که آیه، آن را مربوط به نظم و ساختار موجود در جسم و جان آدمی دانسته و بر این نکته تأکید دارد که شناخت نظم در این دو بعد از وجود انسان و تدبیر یکسان و هماهنگ حاکم بر آن ما را به این یقین می‌رساند که یک خالق دانا، توانا و حکیم انسان را آفریده است و او را در مجموعه‌ی جهان خلقت تدبیر و مدیریت می‌کند.

ایشان در این باره که آیات و نشانه‌های انفسی ما را به خداشناسی رهنمون می‌سازد به نکته‌ای کلیدی اشاره کرده می‌فرمایند:

این نظم و تدبیر یکسان كه براى هر یك از این قوای درونی انسان وجود دارد ، از همان روز نخستى كه این قوا به وجود آمدند وجود داشت ، بدون حتى یك لحظه فاصله و این چنین نبود كه در آغاز وجودشان این نظام را نداشته و بعد خود انسان بر اساس سلیقه خودش آن را ایجاد کرده باشد و یا خودش به تنهایى نشسته و فكر كرده باشد كه چگونه خودم را اداره كنم و یا با كمك دیگرى این كار را كرده باشد.

پس از اینجا مى‏فهمیم و یقین مى‏كنیم كه نظام تدبیر هر یك از این قوا، همانند خود آن قوا، مخلوق خالق آنهاست.

امام صادق(علیه السلام) درباره‌ی منظور و مراد آیه می‌فرماید:

«یَعْنِی أَنَّهُ خَلَقَكَ سَمِیعاً بَصِیراً تَغْضَبُ وَ تَرْضَى وَ تَجُوعُ وَ تَشْبَعُ وَ ذَلِكَ كُلُّهُ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ»[3]

یعنى خداوند تو را شنوا و بینا آفریده است كه هم خشمگین می‌شوى و هم راضی؛ هم گرسنه می‌شوى و هم سیر؛ و اینها همه از نشانه‏هاى پروردگار است.

دیده‌ی بینا به هر سو كه نظر کند نشانی می‌بیند روشن و برهانى قاطع و محکم، بر یکتایی رب آن و اینكه او شریكى ندارد. پس در این عالم آیاتى است براى اهل یقین

دسته ای ممتاز از آیات انفسی

علامه طباطبایی(ره) با توجه به آیه 75/انعام (وَ كَذلِكَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِین: و همچنین ما ملكوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین شود.) به بخشی از آیات انفسی اشاره می‌کند که نسبت به نشانه‌های قبلی از ویژگی و امتیاز خاصی برخوردارند و آن ناتوانی انسان از بیان و توصیف آنهاست.

ایشان می‌نویسد:

و یك دسته آیات انفسی، آیاتی است که خدای سبحان در جان انسان ها قرار داده و هیچ زبانی نمی‌تواند آن را وصف کند. این آیات و نشانه‌ها را تنها کسانی می‌بینند که با تلاش و جهاد در راه خودسازی زمینه‌ی این دیدن را که به توفیق و عنایت الهی صورت می‌گیرد را در جان خود ایجاد کرده‌اند که اگر این مهم تحقق یافت ، آن وقت است كه باب یقین برایشان گشوده مى‏شود و چنین كسانى در زمره اهل یقین قرار مى‏گیرند و می‌توانند ملكوت آسمان ها و زمین را ببینند.

برای نمونه خداوند متعال درباره یكى از این عده، یعنى ابراهیم (علیه السلام) مى‏فرماید:  

«وَ كَذلِكَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ: و همچنین ما ملكوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین شود.»

در حدیث آمده است كه پیغمبر گرامى اسلام (صلی الله و علیه و آله) فرمود:

«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏: كسى كه خویش را بشناسد ، خداى خویش را شناخته است.»[4]

 

نتیجه اینکه

«خودشناسى» در تمام مراحل و نیز در قالب هر یک از گونه‌های مختلفی که دارد و از علامه طباطبایی(ره) نقل کردیم؛ راهی است با تأیید الهی برای خداشناسى.

 

پی نوشت:

1.     یعنى در آیه 50 و 51 «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ... وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ: پس به سوى خداى بگریزید (برگردید) ... و با خداى یكتا خدایى دیگر مگیرید».

2.     راز آفرینش انسان، ص 33-36 به نقل از تفسیر نمونه ج2 ص332

3.     مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏9، ص 235

4.     عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص

تعداد بازدید از این مطلب: 1204
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شهید علی خلیلی ناهی امر به معروف نهی از منکر

افسران - نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب، 15 روز قبل از شهادت

 

برای شادی روح  شهید علی خلیلی  فاتحه ای بخونید

تعداد بازدید از این مطلب: 726
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حقایقی جالب و باور نکردنی که نمی دانیم!

ما نمی دانیم که تـنها در طول زمانی که این جمله را می خوانید در حدود 50 هزار سلول بدنتان می میرد و سلول های جدید جایگزین آن می شود؟

 


«وَ فِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ،* وَفِی أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ‏»؛ (سوره ذاریات آیات 20و 21)؛ "و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است، و در خود شما پس مگر نمى‏بینید؟ 

انسان همیشه به دنبال مجهولات است و کشف حقایقی که نمی دانسته او را به وجد می آورد، و به خاطر همین حس کنجکاوی بشر است که علم هر روز باب تازه ای از عجایب عالم را بر روی انسان می گشاید.

یکی از مسائلی که بسیاری از ما دوستش داریم، صحبت از آیا می دانید هاست، هر جا سۆال آیا می دانید را می بینیم حس کنجکاوی ما تحریک شده و سراغش می رویم مثل:

آیا می دانید که حسّ بویایی پروانه روی پاهای او قرار گرفته است؟!

- آیا می دانید که خرس ها علاقه ی زیادی به نوشتن دارند؟!

- آیا می دانید که چشم شترمرغ از مغزش بزرگ تر است؟!

- آیا می دانید که پشه 47 دندان دارد؟!

- آیا می دانید که مردمک هشت پا، مربع شکل است؟!

- آیا می دانید که ستاره دریایی مغز ندارد؟!

- آیا می دانید که مورچه ها نمی خوابند؟!

- آیا می دانید که قلب میگو در سرش قرار دارد؟!

- آیا می دانید که دندان های کوسه به محکمی فولاد است؟!

- آیا می دانید که خون خرچنگ ها آبی رنگ است؟!

- آیا می دانید که عمر مگس 2هفته است؟!

- آیا می دانید که طول نوزاد نهنگ 6تا 8متر است؟!

تعداد بازدید از این مطلب: 735
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرزندتان را با مسجد آشنا کنید

وظیفه شما چیست؟

به عنوان پدر و مادر یکی از مهم ترین وظایف شما در قبال فرزندتان آموختن آموزه‌های دینی به و آشنا کردن او با واجبات است. یکی از مکان‌هایی که می‌توانید به آنجا برای این کار مراجعه کنید وبا خیال آسوده از نتیجه لذت ببرید، جایی که از عهده این کار به خوبی بر می‌آید مسجد است.

اما، فراموش نکنید از مسئولیت شما نسبت به فرزندتان چیزی کم نمی‌شود؛ مسجد تنها شما را در این راه کمک می‌کند. شما جزء اولین کسانی هستید که می‌توانید فرزندتان را برای همیشه رفیق و شفیق خانه خدا کنید.

 

کودک در مسجد

بچه‌ها دوست دارند در محافل مذهبی رشد یابند، در بین جمع باشند و اعمال و رفتار گروهی را در مراسم مذهبی ببینند. سرودهای دسته جمعی، شعرها، دعاها، آوازها، مرثیه خواندن‌های جمعی، نماز جماعت، تدارک برنامه‌های عید و دیگر اموری از این قبیل برای کودک بسیار لذت‌بخش است. انجام چنین اموری در تقویت حس اجتماعی کودکان جهت حضور در مساجد تأثیر گذار است.

فرزندتان را با مسجد آشنا کنید

چه خوب است قبل از این که به مسجد بروید درباره آداب و مقررات این مکان مقدس با فرزندتان صحبت کنید. او را به زور نبرید و یا مجبورش نکنید؛ بهتر است با جملات خیلی صمیمی و دوستانه دعوتش کنید. سپس هر بار که به سمت منزل باز می‌گردید از وی بپرسید چه چیزهایی یاد گرفته است؟ با او مثل بچه‌ها رفتار نکنید، چون فرزندتان حالا خود را بزرگتر از همیشه احساس می‌کند.

به فرزندتان بگویید که می‌تواند دوستانش را با خود همراه کند وبا آنان مسجد برود «البته با اجازه پدر و مادر». این‌گونه زمانی که با گروه همسالان هست بیشتر لذت می‌برد و دفعات بعدی نیز با هم می‌روند. ممکن است شما مانند برخی از والدین فرصت صحبت و مباحثه درباره قرآن را نداشته باشید و به خاطر مشغله کاری نتوانید قصه‌های قرآنی را برای فرزندتان تعریف کنید، مربیان و روحانیون فعال در مسجد این قصه‌ها را به شیرینی هر چه تمام‌تر بیان می‌کنند.

چون فرزندتان این مسائل و قصه‌ها را از زبانتان نشنیده ممکن است احساس کند نمی‌دانید؛ بنابراین زمانی که درباره آن‌ها با شما سخن می‌گوید بهتر است به حرف‌هایش خوب گوش کنید، لبخند بزنید و به نشانه رضایت سر تکان دهید تا کودکتان لذت ببرد و مشتاق‌تر شود.

حضور کودکان در اماکن مذهبی، به ویژه در نماز جماعت، باید با تشویق و ترغیب همراه باشد.در بسیاری از مساجد مرتب کردن قرآن‌ها، جا نمازها و... را به کودکان می‌سپارند. خادمین مسجد بچه‌ها را در این امور شریک می‌کنند و از آن‌ها کمک می‌خواهند، کودکان علاقه زیادی به این کارها دارند و همیشه برای چنین فعالیت‌هایی از یکدیگر پیشی می‌گیرند.

نکته :شخصیت دادن به كودكان و برخورد محبت آمیز، محترمانه و صبورانه بهتر از تذكرات تند و بی‌حوصلگی های مفرط در برخورد با آنان است كه هنوز به بلوغ عقلی و اجتماعی نرسیده‌اند. گاهی متأسفانه رفتار و برخوردهای دور از انتظار بعضی افراد نسبت به کودکانی که با اشتیاق جهت نماز جماعت مسجد آمده اند، موجب سرخوردگی و شاید انحراف آنان از مسیر دین می‌شود.

 

برکات و آثار مسجد

گاهی ممکن است فرزندتان شما را از چیزی آگاه کند که نمی‌دانستید یا دانسته‌های شما را تکمیل کند؛ این یکی از آثار و برکات دوستی او با خانه خداست. اولین چیزی که فرزندتان در مسجد می‌آموزد توکل به خداست، خواندن نماز اول وقت، اتحاد و یکپارچگی، نظم و ترتیبی که در صف‌های نماز می‌بیند.

فرزندتان را با مسجد آشنا کنید

بالاخره او قرائت خوبی پیدا می‌کند، احترام به والدین در وی تقویت می‌شود، با خانه خدا انس می‌گیرد و در بزرگسالی مسجد برایش مامن و پناهگاهی می‌شود که در آنجا آرام گیرد؛ چون با این مکان از کودکی خو گرفته است.

نهایت این که بسیاری از استعدادهای فرزندتان در چنین مکان مقدسی شکوفا می‌شود، صوت زیبا و دلنشین در تلاوت قرآن و ندای اذان که شاید از آن بی اطلاع باشید و...

 

آری، سال‌ها پیش مسجد تنها مکانی برای عبادت و نیایش بود، اما امروز برنامه‌های مفیدی در این مکان برای همه گروه‌های سنی وجود دارد؛ مانند فعالیت‌های فرهنگی که با ورود تابستان اوج می‌گیرد و همگان را بهره‌مند می‌سازد، به ویژه کودکان را.

تعداد بازدید از این مطلب: 474
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سوره ای با فضلیت برای اموات !
 
 
 
پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است. خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.»[ مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۶۹] سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه ... را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد. امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: همان گونه که زندگان با هدایا، شاد می‎شوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان می‎شود؛ شاد می‎گردند.»[ طاهری، سیری پس از مرگ، ص ۳۲۶، نقل شده از: محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۲.]
تعداد بازدید از این مطلب: 487
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید

زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید

کسانی که برای رسیدن به قُرب خداوند لحظه شماری می‌کنند؛ کسانی که ایمان به روز واپسین دارند و معتقدند که بازگشت همه به سوی خداست و بلاخره کسانی که لحظه‌های غفلت و کوتاهی برای جلب رضایت معبود را جایز نمی‌شمارند و آن را عقب ماندن از غافله‌ی مشتاقان معبود می‌دانند، همواره خواهان پیش‌گام بودن در این مسیر هستند. به همین دلیل است که فرشتگان،پیامبران و بندگان صالح خدا در قرآن به این ویژگی ستوده شده‌اند که در کار‌های نیک از پیشی‌گیرندگانند. سفارش قرآن به ایمان‌آورندگان این است که به‌جای بحث و گفت و گو در مورد چیز‌هایی که ثمرات چندانی دربر ندارد، توجه خود را معطوف به کار‌های خوب کنند و سعی کنند که در آن کار‌ها از یک‌دیگر سبقت گیرند: «هر طایفه‏اى قبله‏اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است (بنابراین، زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکى‏‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه‌ی شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر مى‏کند زیرا او، بر هر کارى تواناست.»

تعداد بازدید از این مطلب: 425
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


برزخ
 

 

 از آیات قرآن کریم کاملا این مطلب استفاده می‏شود که‏ غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می‏شود، دنیای‏ دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحا می‏گویند عالم برزخ.


 

برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم‏ برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده‏اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه ، او حفره من‏ حفر النیران؛ عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای‏ بهشت و یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم».

اهل سعادت، از همان لحظه توفی و مردن، سعادتشان شروع می‏شود، و اهل عذاب، از همان لحظه مردن، عذاب برزخیشان آغاز می‏گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می‏کند. قرآن نمی‏گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین طور منتظر نگهداشته می‏شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت‏ انتظار بسر می‏برند، بلکه  می‏فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان‏ می‏آیند اخذ می‏کنند، توفی می‏کنند، تحویل می‏گیرند به تمام و کمال کافران‏ را و فقط بدنشان می‏ماند که بعد می‏پوسد، و اینها را معذب می‏دارند (عذاب عالم برزخ)، این بدن دیگر در کار نیست ولی معذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم؛ از پیش رو و پشت سر، اینها را می‏زنند و به آنها می‏گویند عذاب سوزان را بچشید» ( محمد/ 27).

 

در هنگام ورود به عالم برزخ خود را چگونه برای پاسخ گویی آماده کنیم؟

آنچه که در عالم پس از مرگ برای انسان رخ می دهد واقعیاتی هستند که روح انسان پس از مفارقت از بدن مادی با آنها روبرو می شود. با فرا رسیدن مرگ انسان و جدا شدن روح از کالبد مادی و جسمانی خودش به عالم دیگری به نام برزخ منتقل می شود. امّا این انتقال به سادگی صورت نمی پذیرد. چه بسا انسانهایی که به واسطه توجه بیش از حد به امور دنیوی و مادی و فوری از جهات روحانی و معنوی خود در هنگام مرگ دچار سردرگمی بشوند و نداند که چه شده!! به ناگاه می بینند پرده کنار رفت و فضایی که در آن تنفس می کردند به کلی تغییر کرد و دگرگون شد. به جایی رفته که هیچ گونه آشنایی با آن ندارد. گاهی انسان در همین سردرگمی و دهشت و اضطراب به سر می برد که ناگاه مورد سئوال هم واقع می شود.[1]

ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند

انسان در عالم برزخ مورد سئوال واقع می شود امّا آن سئوالات چیست؟

با مراجعه به روایات در می یابیم که سئوالات کلی پرسیده می شوند. در برزخ از جزئیاتِ عمل سئوال نمی شود آنچه سئوال می شود از کلیات است. توحید، نبوت، دین و امامت.

اگر انسان معتقد و متعهد به دستورات الهی باشد توان پاسخگویی را دارد و الّا در پاسخ خواهد ماند. در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد[2] این چنین نیست که چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد.

در روایتی از حضرت امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ آمده است:

در قبر از مۆمن این چنین سئوال می شود: من ربّک؟ (پروردگارت کیست؟)، او جواب می دهد: الله، پس از او سئوال می شود: ما دینک؟ (دینت چیست؟) جواب می دهد: الاسلام، پس از او سئوال می شود من نبیک؟ (پیامبرت کیست؟)، جواب می دهد: محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پس سئوال می شود: من امامک؟ (امامت کیست؟) پس جواب می دهد فلانی (نام امام زمان خودش را می برد)...[3]

در این حدیث تصریح به این 4 سئوال شده که پس از پاسخ به این سئوالات دری از درهای بهشت برای مۆمن باز می شود. حال که روشن شد سئوالاتی که در برزخ از ما می شود چه هستند و معلوم شد مربوط به امور عقیدتی هستند حال می پردازیم به این مطلب که چگونه خود را آماده کنیم برای پاسخگویی به این سئوالات.

در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد این چنین نیست که چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد

آنچه که در اینجا مورد اهمیت است حفظ عقیده و باور است ما در دنیا به دین اسلام باور داریم و سالهایی از عمر ما می گذرد و دلخوش هستیم که عقیدة ما معلوم است و باورمان قلبی و مستحکم است امّا مطلب به این سادگی نیست در صورتی باور و ایمان ما راسخ می شود که توأم با عمل باشد هر چه ما به رفتار و اعمال خود بپردازیم در حقیقت باور و عقیده مان را تقویت کرده ایم ایمان به خدا در جایی خود را خوب نشان می دهد که آدمی دستورات او را در رفتار و کردار به عمل بکشاند، عقیده نباید حرف زبان باشد و لقلقه زبان بلکه باید باور و عقیده به ارکان و جوارح هم سرایت کند. چنانچه حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرمایند: الایمان عقد بالقلب و قولٌ باللسان و عملٌ بالارکان» یعنی «ایمان عقیدة قلبی و گفتار به زبان و عمل به اندام است»[4].

یعنی ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند.

 

پی نوشت ها:

 [1] . ر.ک: جواد آملی، عبدا...، تفسیر موضوعی، ج 14، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص 217ـ220

[2] . همان، تفسیر موضوعی، ج 4، معاد در قرآن، ص 220

[3] . فروع کافی، ج 3، ص 238، کتاب الخبائز

[4] . تحف العقول، ص 56

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان

تعداد بازدید از این مطلب: 598
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زندگینامه حضرت زهرا

بدون ترديد در ميان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترين چهره دينی ، علمی ، ادبی ، تقوايی و اخلاقی در ميان مسلمانان و ديگر مردم جهان به شمار مي رود . شخصيت فاطمه زهرا ( ع ) سيده نساء العالمين ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگويی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضيلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصيت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسين ( ع ) سرور شهيدان تربيت يافتند ، و نيز زينب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه يکتا در سخنوری و حق طلبی که پيام حسينی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ريا و پستی و دنياپرستی را از چهره يزيد و يزيديان به يک سو زد . کيست که نداند که مادر در تربيت فرزندان بويژه دختران ، سهم بسيار زيادی  دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت . پدر و مادر : فاطمه يگانه دختر بازمانده پيغمبر ( ص ) از خديجه کبری  مي باشد . چه بگويم درباره پدری که پيغمبر خاتم و حبيب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سيه کاری بود ؟ چه بگويم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی  او نيست ؟ و فصيحان و بليغان جهان در توصيف سجايای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش خديجه دختر خويلد از نيکوترين و عفيفترين زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستين زنی که به پيامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ايمان آورد و آن چه از مال دنيا در اختيار داشت - در راه پيشرفت اسلام - کريمانه بذل کرد . درجه وفاداری خديجه ( ع ) نسبت به پيامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستي اش ، تاريخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پيامبر اکرم نيز تا خديجه زنده بود زنی ديگر نگرفت و پيوسته از فداکاريهای او ياد مي کرد . از عايشه ، زوجه پيامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هيچ يک از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمي رسيد . رسول الله ( ص ) پيوسته از او به نيکی ياد مي کرد و به حدی او را محترم مي شمرد که گويا زنی مانند خديجه نبوده است " . عايشه سپس نقل مي کند : روزی به پيغمبر ( ص ) گفتم : او بيوه زنی بيش نبوده است ، پيغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پيشاني اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خديجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند ، او به من ايمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگويی  نسبت مي دادند ، او مرا تصديق کرد ، روزی که همه از من روی مي گردانيدند ، خديجه تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بی دريغ خرج کرد . خداوند از او دختری به من بخشيد که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . عايشه سپس مي گويد : به پيغمبر عرض کردم از اين سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشيمان شدم . باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنين مادری داشت و چنان پدری . گفته اند : خديجه از پيغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد : قاسم که کنيه ابو القاسم برای پيغمبر از همين فرزند پيدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله يا طيب که او هم قبل از بعثت فوت شد . طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زينب که به ازدواج ابو العاص درآمد . رقيه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نيز به ازدواج عثمان - پس از رقيه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره اين ازدواج پر شوکت و برکت است . ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بيستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت مي دانند که در مکه اتفاق افتاد . بنابراين در هنگام هجرت ، سن آن بانوی يگانه نزديک نه سال بوده است . نامها و لقبهايی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوينده صفات و سجايای  ملکوتی اوست ، مانند : صديقه طاهره ، زکيه ، زهرا ، سيدة النساء العالمين و خير النساء و بتول ... . کنيه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنين ، ام الائمة ... . و شگفت تر از همه " ام ابيها " يعنی " مادر پدرش " مي باشد که نشان دهنده علاقه بسيار زياد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و اين که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکيه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خديجه برای پدر بزرگوارش بوده است . لقب ام ابيها را پيغمبر ( ص ) به دختر عزيزش عنايت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار مي رود و مانند " ام الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زيانها و بديها ) مي گويند و " ام القری " که به مکه معظمه گفته مي شد ، بنابراين ام ابيها به معنی  منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولايت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سايه گستری بود که ميوه های شيرين امامت و ولايت را به بار آورد .

 

 

متن کامل زندگی نامه در ادامه مطالب

تعداد بازدید از این مطلب: 466
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 4

تقسیم ارث

 

 

زمانی امام روی منبر مشغول ایراد خطبه بود که فردی سخنرانی او را قطع کرد و از او تقاضا کرد که چطور میتوان ارث شخصی که فوت کرده را بین همسرش و دو پدر و مادر و دو دخترش تقسیم کند؟

 

 

امام فورا پاسخ داد :

 

 

سهم همسر می شود یک نهم

 

 

اما چطور؟

 

 

پاسخ در واقع حاصل یک انالیز طولانی است و سعی می کنیم قدم به قدم پیش بریم

 

 

ما باید سهم اصلی هر یک از وارثان را را به این ترتیب بررسی کنیم

 

 

همسر در زمان زنده بودن اولاد 1 هشتم را به ارث می برد [see Quran 4:12]

 

 

پدر و مادر فرد فوت شده هر کدام یک ششم را به ارث می برند [Holy Qur'an 4:11]

 

 

و دو دختر دو سوم میراث به ارث می برند [Holy Qur'an 4:11]

 

 

بنابراین مجموع می شود:

 

 

27/24=3/24 + 4/24 + 4/24 + 16/24 =1/8 + 1/6 + 1/6 + 2/3

این به این معنی است که ارث همسر به علت افزایش تعداد وارثان کمتر از یک هشتم می شود

 

 

پس آن یک هشتمی که قرار شد به همسر داده شود تبدیل به یک نهم می شود

 

 

یعنی سه قسمت از 27 قسمت که میشه یک نهم

تعداد بازدید از این مطلب: 465
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 3

تقسیم نان

 

 

دو مسافر برای صرف غذا در بین راهی استراحت میکردند

 

 

یکی از انها 5 نان داشت و دیگری 3 نان

 

 

مسافر سومی از راه رسید و از دو مسافر دیگر تقاضای نمود که او را در غذای خودشان شریک کنند

 

 

مسافر سومی نان های مسافر اولی و دومی را به سه قسمت تقسیم نمود و هر کدام از مسافرها به اندازه یکسان از نانها خوردند

 

 

بعد از صرف غذا مسافر سومی به دو مسافر اولی و دومی 8 درهم داد و رفت

 

 

مسافر اولی که 5 قرص نان داشت به مسافر دومی گفت که سهم من 5 درهم می شود و سهم تو 3 درهم این یه تقسیم عادلانه است

 

 

مسافر دومی این تقسیم بندی را رد کرد و اصرار کرد که 8 درهم به طور مساوی بینشان تقسیم شود

 

 

این نزاع به نزد امام علی برای داوری برده شد

 

 

امام علی از مسافر دومی درخواست کرد که 3 درهم را بپذیرد و به او گفت رفیق تو بسیار منصف تر از عمل کرده است

 

 

مسافر دومی این را رد کرد و گفت که او فقط 4 درهم قبول میکند

 

 

در این زمان امام علی به مسافر دومی پاسخ داد که سهم تو فقط 1 درهم می شود چون که شماها بین خود 8 نان داشته اید و هر نان به 3 قسمت تقسیم شده است بنابراین شماها

 

 

24 قسمت مساوی نان داشته اید

 

 

3 نانی که تو داشتی به 9 قسمت تقسیم شده و تو 8 قسمت ان را خورده ای و 1 قسمت از نانها به مسافر سومی داده ای

 

 

ولی رفیق تو 5 نان را داشته و نانهایش به 3 قسمت تقسیم شده و به 15 قسمت تبدیل شده

 

 

او (مسافر اولی) 8 قسمت از نانها را خورده و 7 قسمت ان را به مهمان(مسافر سومی)داده

 

 

به این ترتیب مهمان از نانهای تو 1 قسمت را سهیم شده و 7 قسمت از نانهای رفیق تو

 

 

بنابراین تو باید 1 درهم را بگیری و رفیق تو 7 درهم را دریافت کند

تعداد بازدید از این مطلب: 491
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 2

تقسیم 17 شتر

 

 

شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند دارم

 

 

شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف انها را و فرزند دومم یک سوم انها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند

وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟

 

 

و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به انها کمک کند

 

 

بنابراین انها به نزد امام علی رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند

 

 

حضرت فرمود: رضایت میدهید که من شترم را با شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم. پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نه شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد و در اخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود

تعداد بازدید از این مطلب: 440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع)

عدد کامل

 

 

شخصى یهودی به حضور امام على (ع ) آمد و گمان میکرد کرد که امام علی پیش خودش فکر میکنه که خیلی باهوش است و من ازش سوالی را می پرسم که او قادر به جواب دادنش نباشه تا این شانس پیدا کنم که او را بین اعراب خجالت زده کنم

 

 

او از امام علی پرسید که عددی را به من بگو که اگر ما ان عدد را به هر عددی از 1 تا 10 تقسیم کنیم عددی که بدست می اید همیشه عددی کامل باشد نه عددی کسری

 

 

امام على (ع ) بى درنگ به او فرمود: «اضرب ایّام اسبوعك فى ایّام سنتك »

(روزهاى هفته تان را بر روزهاى یک سالتان خودت ضرب كن )
 

 

 

شخص یهودی از این جواب متحیر شد ولی چون مشرک بود هنوز به امام علی ایمان نداشت

 

 

او جواب امام علی را که به او داده بود محاسبه کرد
 

 

 

تعداد روزهای یک سال(سال یهودی) = 360

 

 

تعداد روزها یک هفته = 7
2520 = 7*360

 

 

حال

 

 

2520=2520/1

 

 

1260=2520/2

 

 

840=2520/3

 

 

630=2520/4

 

 

504=2520/5

 

 

420=2520/6

 

 

360=2520/7

 

 

315=2520/8

 

 

280=2520/9

 

 

252=2520/10
 

 

 

توضیح بیشتر:

 

 

شاید این سوال برای شما هم مطرح شود که یک سال مگر 360روز است؟

 

 

باید گفت چنانکه تاریخ روایت می کند منجمان در آن روزگار بر این باور بودند که هر ماه مشتمل بر 30 روزاست بنابر این ایام سال نزد ایشان360روز بوده است که سپس 5روز بدان می افزودند؛ از طرفی سائل فردی یهودی است و یهودیان نیز معتقد به سال شمسی بوده اند. و این از بصیرت و هوشمندی بالای حضرت حکایت دارد که به فرد یهودی می فرماید روزهای هفته ات را بر روزهای سال خویش( و نه سال قمری اهل حجاز و عربستان) ضرب کن.

تعداد بازدید از این مطلب: 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حواست باشه

حجاب

تعداد بازدید از این مطلب: 899
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


آخرالزمان

93188158222519412513.jpg

امام صادق (علیه السلام):

"نگه داشتن ایمان درآخرالزمان

مثل نگه داشتن ذغال گداخته در دست است"

جهت در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان

خواندن دعای غریق بسیار سفارش شده است

یا اَللهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمِ ؛ یَا مُقَلِّبَ‌القُلُوب ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِک

تعداد بازدید از این مطلب: 498
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


درست بخوان

تعداد بازدید از این مطلب: 467
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جن موجودی جدید

هر مسلمان معتقد، بر اساس آموزه‌هاي قرآن مجيد بايد تنها به وجود دو نوع انديشمند مادي در كل عالم هستي اعتقاد داشته باشد. اين دو نوع، يكي انسان است و ديگر ي جن. بنابراين اگر مسلماني معتقد به وجود موجودات فرازميني باشد، بايد باورداشته‌باشد كه فرازميني‌ها يا انسان‌اند و يا جن.
از آنجا كه قرآن كريم به اين موضوع اشاره دارد كه جن‌ها تا قبل از بعثت رسول‌اكرم(ص) به آسمان پروازمي‌كرده‌اند، پس در اين روزگار، نسبت‌دادن فرازميني‌ها به جن‌ها شايسته‌تر است؛ بويژه آنكه قرآن مي‌گويد:
ـ جن‌ها كارهاي شگفت‌انگيز و توانايي‌هاي شگرفي داشته و دارند،
ـ بر كارهاي بسيارسخت، همواره پيروز گشته‌اند،
ـ پيش از انسان آفريده‌شده‌اند.
متأسفانه دانشمندان مسلمان كه دربارة شناخت انسان در قرآن كتابهايي نگاشته‌اند، به اين مهم كمتر توجه‌كرده و به اهميت اين موضوع پي‌نبرده‌اند كه جن‌شناسي جداي از انسان‌شناسي نيست؛ و اصولاٌ‏ اگر از ديدگاه انسان‌شناسي فرهنگي و باستان‌شناسي به اين موضوع بنگريم، درخواهيم يافت كه تا جن را نشناسيم انسان را نيز نخواهيم شناخت؛ زيرا آثار برجا‌مانده از جن‌ها و انسانها در طول تاريخ چندين هزار سالة آنان بر روي كرة زمين، چنان با يكديگر درآميخته و به هم گره‌خورده‌است كه تشخيص و تفكيك آنها از يكديگر، خود نيازمند ايجاد شاخة جديدي در دانش باستان‌شناسي است.

 

متن کامل در ادامه مطالب

تعداد بازدید از این مطلب: 1012
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


علامه طباطبایی و نشانه های آخر الزمان

علاّمه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود، با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری(1) تطبیق بر آن آیات، منطبق می کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره ی سبأ خداوند فرموده است:

«وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ ما یَشتَهونَ کَما فُعِلَ بِأشیاعِهِم مِن قَبلُ»

سرانجام میان آنها و خواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان گونه که از پیش با پیروان آنها عمل شد».

وی، معنای آیه را فاصله افتادن بین مشرکان و خواسته ها و آمال دنیوی آنان - که آنها را پناهگاه خود تصور می کردند - می داند. سپس با اشاره به روایات مستفیضه از شیعه و سنی، جریان خسف بیداء( فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء) را از باب جری، به این آیه مرتبط می داند و از تفاسیر اهل سنت، به « درالمنثور» سیوطی اشاره می کند و می گوید که در روایتی از اهل سنت ذیل آیه، جریان سفیانی را از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند: « خداوند سفیانی و همراهانش را وقتی به بیداء می رسد، در زمین فرو می برد، پس هیچ کدام از آنها نجات نمی یابند، جز یکی که این خبر را برای انسان ها نقل می کند».

می توان گفت که مرحوم علامه، در بحث علائم ظهور نیز مانند مباحث دیگر، روایات مستفیض و قابل اعتماد را مطرح می کند و به طور قطع و یقین - مانند بعضی از مفسران - آیات را بر آن وقایع یا علائم، حمل نمی کند؛ اما چون قرآن، در همه ی زمان ها جاری است، در زمان متّصل به ظهور امام مهدی(عج) نیز این گونه آیات، با وقوع آن علایم، جریان دارد و مصداق می یابد.

در واقع، نگاه کلی نگر علامه، باعث می شود نوعی سنت الهی درباره ی مشرکان و اغراض و آمال آنها را مطرح و در زمان های خاص نیز آن سنت ها را جاری بداند .

از قول امام صادق(علیه السلام) به گروهی اشاره می شود که قبل از قیام قائم(عج)، توسط خدا برانگیخته می شوند و مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را شناسایی و دستگیر می کنند. علامه با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی اسرائیل در امت اسلام می داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است

برای نمونه، در تفسیر آیه ی 5 سوره اسراء، بیان می نماید که احتمالاتی در تحقق این وعده ی الهی داده شده است و در « تفسیر البرهان» از قول امام صادق(علیه السلام) به گروهی اشاره می شود که قبل از قیام قائم(عج)، توسط خدا برانگیخته می شوند و مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را شناسایی و دستگیر می کنند. علامه با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی اسرائیل در امت اسلام می داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است.

خیانت در امانت، تصدیق دروغگو، تشبّه زنان به مردان و برعکس، گسترش آلات لهو ولعب، امر به منکر و نهی از معروف، ذلّت مۆمنان، گسترش ربا و رشوه، کاهش و نامنظم شدن باران را علاّمه از نشانه های آخرالزمان می داند.



پی‌نوشت‌ها:

1 - جری: جاری شدن و سرایت کردن مفاهیم به دست آمده از آیات به موارد مشابه.

بخش مهدویت تبیان






منبع:

نشریه موعود شماره 137 و

تعداد بازدید از این مطلب: 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شرایط ظهور امام زمان (عج)
شرايط ظهور امام زمان (عج)

                                                                       

مقصود از شرايط ظهور، همان شرايطى است كه تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد اين شرايط را چنين دانست. 

شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه كاملى كه عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مكانى پياده كرد و براى انسانيت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد. روشن است كه بدون چنين برنامه و نقشه جامعى، عدالت كاملا متحقق نخواهد شد. 

شرط دوم:
 وجود رهبر و پيشواى شايسته و بزرگ كه شايستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد. 

شرط سوم:
 وجود ياران همكار و همفكر و پاسدار در ركاب آن رهبر واحد براى پياده كردن جهانى آن اهداف بلند. ويژگيهايى را كه اين افراد مى بايست واجد باشند، در همين شرط نهفته است زيرا اين افراد بايد داراى خصوصيات معينى باشند تابتوانند آن كار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتيبانى كفايت نمى كند .

شرط چهارم:
 وجود توده هاى مردمى كه در سطح كافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداكارى باشند. تا در نخستين مرحله موعود گروه هاى اوليه پيروان حضرت مهدى (عج) را تشكيل دهند زيرا آن افراد با اخلاص درجه يك كه شرط سوم با وجود آنها محقق مى شود، گروه پيشرو جبهه جهانى هستند .
لازم به ذكر است كه شرايط چهار گانه فوق مربوط به پياده كردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرايط ظهور بسنجيم، يكى از آنهاكه وجود رهبر باشد، كم مى شود. و سه شرط ديگر باقى مى ماند  زيرا معنى ظهور آن است كه فرد آماده قيام در آن روز وجود دارد كه مى خواهد ظاهر شود و با گفتن اين كلمه شرط دوم را ضمنى پذيرفته ايم و خواه ناخواه سه شرط بيشتر باقى نمى ماند .

تعداد بازدید از این مطلب: 525
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بیانات امام خامنه ای درباره ی امام زمان (عج)حضرت مهدی(عج)

...حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى میكند؛ مردم را مى‌بیند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس میكند. انسانها هم، آنهائى كه سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زیارت میكنند...
 
 امتياز شيعه در مسئله مهدويت ؟
مسئله‌ى مهدويت در اسلام هم جزو مسلّمات است؛ يعنى مخصوص شيعه نيست. همه‌ى مذاهب اسلامى غايت جهان را كه اقامه‌ى حكومت حق و عدل به وسيله‌ى مهدى (عليه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روايات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پيغمبر اكرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراين، هيچ ترديدى در آن نيست. منتها امتياز شيعه در اين است كه مسئله‌ى مهدويت در آن يك مسئله‌ى مبهم نيست؛ يك مسئله‌ى پيچيده‌اى كه براى بشر قابل فهم نباشد، نيست؛ يك مسئله‌ى روشن است، مصداق واضحى دارد كه اين مصداق را ميشناسيم، خصوصياتى از او را ميدانيم، پدران او را ميشناسيم، خانواده‌ى او را ميشناسيم، ولادت او را ميشناسيم، جزئيات آن را خبر داريم. در اين معرفى هم باز روايات شيعه، تنهائى در صحنه نيستند؛ حتّى رواياتى از غير طريق شيعه هم وجود دارد كه همين معرفى را براى ما روشن ميكند و بايد كسانى كه مال مذاهب ديگر هستند، توجه كنند و دقت كنند تا اين حقيقت روشن را دربيابند. بنابراين اهميت مسئله يك چنين سطحى دارد و ما بيشتر از ديگران اولى‌ هستيم به اينكه به اين مسئله بپردازيم؛ كارهاى علمى و دقيق و متقن روى اين مسئله انجام بگيرد.
«بیانات رهبري در جمع اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت1390/4/18»
 
 قبل از فرج، آسايش و راحت‌طلبى و عافيت نيست!
قبل از دوران مهدى موعود، آسايش و راحت‌طلبى و عافيت نيست. ...قبل از ظهور مهدى موعود، در ميدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاك امتحان مى‌شوند؛ در كوره‌هاى آزمايش وارد مى‌شوند و سربلند بيرون مى‌آيند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزديكتر مى‌شود؛ اين، آن اميد بزرگ است؛ لذا روز نيمه‌ى شعبان، روز عيد بزرگ است.
«دیدار با مردم قم 30/11/1370»

 حقیقت انتظار
انتظار، يعنى دل سرشار از اميد بودن نسبت به پايان راه زندگى بشر. ممكن است كسانى آن دوران را نبينند و نتوانند درك كنند - فاصله هست - اما بلاشك آن دوران وجود دارد؛ لذا تبريك اين عيد - كه عيد اميد و عيد انتظار فرج و گشايش است - درست نقطه‌ى مقابل آن چيزى است كه دشمن مى‌خواهد به وجود بياورد.«ديدار به مناسبت ميلاد ديدار به مناسبت ميلاد حضرت مهدى (عج) 25/09/1376»
 
   بايد زمينه را آماده كنى
مسأله‌ى ولادت حضرت مهدى عليه‌الصّلاةوالسّلام‌وعجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشّريف، از اين جهت هم حائز اهميت است كه مسأله‌ى انتظار و دوران موعود را كه در مذهب ما، بلكه در دين مقدّس اسلام ترسيم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدويت - ما به ياد بياوريم، روى آن تكيه كنيم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحثهاى مفيدى انجام گیرد. شما بايد زمينه را آماده كنى، تا آن بزرگوار بتواند بيايد و در آن زمينه‌ى آماده، اقدام فرمايد. از صفر كه نمى‌شود شروع كرد! جامعه‌اى مى‌تواند پذيراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد كه در آن آمادگى و قابليت باشد، والّا مثل انبيا و اولياى طول تاريخ مى‌شود.
 
 تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت
ملتى كه به خدا معتقد و مؤمن و متكى است و به آينده اميدوار است و با پرده نشينان غيب در ارتباط است؛ ملتى كه در دلش خورشيد اميد به آينده و زندگى و لطف و مدد الهى مى‌درخشد، هرگز تسليم و مرعوب نمى‌شود و با اين حرفها، از ميدان خارج نمى‌گردد. اين، خصوصيت اعتقاد به آن معنويت مهدى عليه آلاف التحية والثناء است. عقيده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حركت اجتماع و هم در حال و آينده، چنين تأثير عظيمى دارد. اين را بايد قدر دانست.
«در ديدار با پاسداران 10/12/1368»
 
   انتظار ، فقط نشستن و اشك ریختن نيست!
امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تكيه بر توانايى‌اى كه ايمان والاى خود او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت كرده است، گريبان ستمگران عالم را مى‌گيرد و كاخهاى ستم را ويران مى‌كند.
درس ديگر اعتقاد به مهدويت و جشنهاى نيمه‌ى شعبان براى من و شما اين است كه هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه يك آرمان والاست و در آن هيچ شكى نيست؛... اما اين آرمانى است كه بايد به دنبال آن عمل بيايد. انتظارى كه از آن سخن گفته‌اند، فقط نشستن و اشك ريختن نيست.
«ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»

 بزرگترين وظيفه‌ى منتظران
بزرگترين وظيفه‌ى منتظران امام زمان اين است كه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى دينى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنين و همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود را آماده كنند. كسانى كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شركت مى‌كردند، منتظران حقيقى بودند. كسى كه وقتى كشور اسلامى مورد تهديد دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و ميهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا كند كه اگر امام زمان بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما كسانى كه در مقابل خطر، انحراف و چرب و شيرين دنيا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ كسانى كه براى مطامع شخصى خود حاضر نيستند حركتى كه مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اينها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آيند؟ كسى كه در انتظار آن مصلح بزرگ است، بايد در خود زمينه‌هاى صلاح را آماده سازد و كارى كند كه بتواند براى تحقق صلاح بايستد.
«ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»
 
   يك حكومت صددرصد مردمى
...حكومت آينده‌ى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، يك حكومت مردمى به تمام معناست... امام زمان، تنها دنيا را پر از عدل و داد نمى‌كند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تكيه به آنهاست كه بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مى‌بخشد و يك حكومت صددرصد مردمى تشكيل مى‌دهد
«ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»
 
 دست قاهر قدرتمند الهى
...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطره‌ى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بكند. بايد براى اين كار آماده بود... انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براى اينكه كار به خودى خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حركت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج يعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (عليه الصلاة والسلام) براى آن هدف قيام خواهد كرد، آماده كردن. آن انقلاب بزرگ تاريخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبوديت خدا؛ اين معناى انتظار فرج است.
«ديدار اقشار مختلف مردم در روز نيمه‌ی شعبان»

تعداد بازدید از این مطلب: 517
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

 

نه کوششی نه وفایی فقط نشسته ایم و میگوییم خدا کند که بیاید

اللهم عجل لولیک الفرج

هر جه دل تنگت می خواهد بگو.....

تعداد بازدید از این مطلب: 581
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نماز و هزار و یک رمز و راز

نماز و هزار و یک رمز و راز
هیچ وسیله ای مستحکم تر و دائمی تر از نماز، برای ارتباط میان انسان و خدا نیست. مبتدی ترین انسانها، رابطه خود با خدا را به وسیله نماز آغاز می کنند.برجسته ترین اولیای خدا نیز، بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز می جویند.

مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای
نماز، زینت بزم عارفانی است که از بیگانه دست شسته اند و با دوست پیمان پاکی بسته اند. در سایه سار نماز می توان از کمند شیطان و عصیان رهید و به رضوان الهی رسید.
تدبّر و اندیشه در اسرار نماز، همانند غوّاصی در اقیانوس ژرف و بیکرانی است که حاصل آن گوهرهای بی بدیل اخلاص و تسلیم و فروتنی است.
بر این اساس، به بیان چند نکته درباره نماز می پردازیم، بدان امید که با تفکّر درباره راز و رمزهای نماز، به ضیافت دوست بار یابیم و از زلال جاری عشق بنوشیم.
1*خدای سبحان در قرآن کریم فرمود: انّنی انااللّه لا اله الاّ انا فاعبدنی و اقم الصّلوة لذکری. 1
من اللّه هستم؛معبودی جز من نیست، مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار.
2*شبی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به معراج رفت، به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا!در این شب، به شادمانی شگفتی دست یافته ام، این شادمانی را بر من افزون فرما راهی نشانم ده که همواره چنین باشم.
خدای متعال او را به نماز فرمان داد و فرمود:یا محمّد المصلّی یناجی ربّه، ای محمّد!نمازگزار با خدایش سخن می گوید و راز و نیاز می کند. 2
3*امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود:نماز، هدیه مؤمن است به سوی پروردگار، پس هدایای خود را نیکو کنید تا جوایز شما نیکو باشد. 3
4*نماز گناهان را می زداید، چنانکه برگ را از درخت بزدانید، و گناهان را-از گناهکار- می گشاید، چنانکه بند از کسی بگشایند. 4
حضرت علی علیه السّلام
5*نماز اظهار فقر و فروتنی در پیشگاه الهی است. 5 پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
6*از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده است که:خدای متعال فرمود:من سه چیز را برای نمازگزار پذیرفته ام:

الف:تا زمانی که در حال نماز است رحمتم را بر او نازل کنم.
ب:فرشتگان با بالهای خود او را زیر پوشش و حمایت قرار دهند.
ج:خودم با او مناجات کنم.آن گاه که او گفت:یا ربّ؛من می گویم:لبّیک. 6
7*هر چیزی را زینتی است و زینت اسلام، نمازهای پنجگانه است. 7 پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
8*در احادیث مربوط به معراج نبیّ اکرم صلّی اللّه علیه و آله می خوانیم که آن حضرت فرمود:...چون به مسجد اقصی رسیدم، ابراهیم و موسی و عیسی علیه السّلام و جمله پیغمبران دیگر را دیدم که درآمدند و بر من سلام کردند و مرا در پیش داشتند و با ایشان نماز کردم. 8 چون...رسیدم بهسدرة المنتهی 9 عالمی دیدم پرنور و ضیاء و چندان روشنایی داشت که چشم خیره می شد.چندان که نگاه کردم بر چپ و راست، همه فرشتگان روحانی دیدم به عبادت مشغول.گفتم:ای جبرئیل!کیستند این قوم؟گفت:اینان هرگز هیچ کار نکنند جز عبادت و تسبیح. 10
9*ازربیع بن خثیمحکایت شده است که با یک رکوع، شب را به صبح می رساند، آن گاه قامت راست می کرد و می نالید و می گفت: آه، مخلصان پیشی گرفتند و ما از راه ماندیم. 11
10*از امام صادق علیه السّلام پرسیدند: گریستن در نماز(از بیم عذاب الهی)است؟ فرمود:به خدا سوگند که نور چشم است؛و اگر برای شما چنین حالی پیش آمد مرا هم به یاد آورید(و دعا کنید). 12
11*رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هیچ نمازی وقتش نمی رسد مگر آن که فرشته ای ندای عمومی سر می دهد کهای مردم!بپا خیزید و آتشهایی را که با دستهای خود بر پشت خویش برافروخته اید، با نماز خود خاموش کنید. 13
12*آخرین وصیّت انبیا درباره نماز بوده است. 14 امام صادق علیه السّلام
13*اوّل کسی که نماز بامداد کرد آدم علیه السّلام بود، او نخستین همه گریندگان بود، آیین بیداری شب آدم نهاد، نوحه کردن از درد هجران و زاریدن به نیم شبان سنّتی است که آدم نهاد...چون سحر عاشق وار نفس بر زد و لشکر صبح کمین برگشاد و بانگ بر ظلمت شب زد، جبرئل آمد به بشارت که:یا آدم!صبح آمد و صلح آمد، نور آمد و سرور آمد، روشنایی آمد و آشنایی آمد، برخیز ای آدم، و اندرین حال دو رکعت نماز کن، یکی شکر گذشتن شب هجرت و فرفت را، یکی شکر دمیدن صبح دولت و وصلت را. 15
14*حضرت مهدی علیه السّلام در روز ظهور، به اذن پروردگار بهمسجدالحرام می رود و پشتمقام ابراهیمرو بهکعبه می ایستد و دو رکعت نماز می گزارد و سپس اعلام ظهور می فرماید. 16
15*الّذین ان مکّنّهم فی الارض اقاموا الصّلوة واتوا الزّکوة وأمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عقبة الامور.- 17 (یاران خدا)همان کسانی(اند)که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا می دارند، و زکات می دهند، و امر به معروف و نهی از منکر می کنند، و پایان همه کارها از آن خداست.
قرآن کریم


16*امام موسی کاظم علیه السّلام در سنّ کودکی در خدمت پدر بزرگوارش امام جعفر صادق علیه السّلام به نماز ایستاده بود. اندیشمندی از اهالی شهر، نزد آن حضرت بود، دید که این فرزند به سوی در باز نماز می خواند، که کراهت دارد.مسأله را از حضرت صادق علیه السّلام پرسید.امام علیه السّلام فرمودند:از خود بچّه سؤال کنید!
آن آقای عالم رو کرد به بچّه خردسال و عرض کرد:چرا رو به در باز نماز می خوانید؟ این طفل خردسال(امام کاظم علیه السّلام) فرمود:آن کسی که من به سوی او نماز می خوانم از این در به من نزدیکتر است! 18
پاورقی
(1)-طه(20)، آیه 14.ترجمه آیات این مجموعه (جز چند مورد)از قرآن کریم باترجمه آیت اللّه مکارم شیرازی نقل شده است.
(2)-سرّ الصّلوة، (شیخ الرئیس ابو علی سینا)ضمیمه کتاب ضوابط الرضاع، و رساله رضاعیّه، صفحه 185.
(3)-ارشاد القلوب، جلد 2، صفحه 18(باب 22).
(4)-نهج البلاغه، خطبه 199، صفحه 235، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی.گفتنی است:نکته هایی که از نهج البلاغه آورده ایم از همین مأخذ نقل شده است.
(5)-اسرار الصّلوة و مهمّاتها، صفحه 148.
(6)-تفسیر کشف الاسرار، جلد 10، صفحه 465
(7)-مصباح الفلاح، صفحه 173
(8)-معراج نامه ابو علی سینا، صفحه 25
(9)-درختی است در آسمان هفتم که در سورة النّجم (آیه 14)یاد شده.(فرهنگ معین)و نیز در قاموس قرآن آمده است:از روایات استفاده می شود که سدرة المنتهی، در آسمانهاست.(قاموس قرآن، جلد 3)
(10)-معراج نامه ابو علی سینا، صفحه 111-112
(11)-سرّالصّلوة، صفحه 79.
(12)-من لا یحضره الفقیه، جلد 1، صفحه 317.
(13)-84
(14)-وسائل الشیعه، جلد 3، صفحه 26
(15)-تفسیر کشف الاسرار، جلد 1، صفحه 653- 654
(16)-داستانها و حکایتهای نماز، جلد 1، صفحه 37(بحار الانوار).

تعداد بازدید از این مطلب: 678
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چگونه هزار رکعت بخوانیم؟

مرحوم كفعمى روایت كرده است:

 

 

روزى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام داده‌اى؟

 

 

آن حضرت اظهار داشت: پیش از آن كه بخوابم، هزار ركعت نماز به جا آوردم، حضرت رسول فرمود: چگونه؟!

 

 

پاسخ داد: از شما شنیدم كه فرمودى: هر كس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ؛ او همانند كسى است كه هزار ركعت نماز خوانده است.

 

 

حضرت رسول اکرم فرمود: راست گفتى، چنین است.

تعداد بازدید از این مطلب: 683
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


داستانهايي از امام علي (ع) کودک و کودکي 2

رفتار با يتيمان

 

 

 

يک روز علي (ع) به زن فقيري برخورد کرد که چند کودک يتيم داشت که از شدت گرسنگي ، گريه مي کردند. آن زن با آنها مشغول بازي بود تا خوابشان ببرد. و آتشي در زير ديگ روشن کرده بود و در داخل ديگ ، مقداري آب ريخته بود که فکر کنند براي آنها غذا مي پزد. حضرت به منزل رفت و ظرف خرما و کيسه اي آرد و قدري روغن و نان و برنج به دوش گرفت و به سوي خانه ي آن زن رفت . قنبر خواهش کرد که آن وسائل را او حمل کند ؛ اما آن حضرت راضي نشد. چون به منزل آن زن رسيد ، اجازه خواست و داخل شد . قدري برنج و روغن در داخل ديگ ريخت چون پخته شد ، براي بچه ها حاضر کرد و به آنها خورانيد تا سير شدند. بعد برخاست و با دست و پا ميان خانه راه مي رفت و «بع بع» مي کرد و آن کودکان مي خنديدند. سپس از خانه خارج شد. قنبر گفت : «امروز چيز عجيبي مشاهده کردم و شما و دست و پايتان را زمين گذاشته بوديد و بع بع مي کرديد». فرمود : «وقتي که وارد خانه شدم . اطفال را گرسنه و گريان ديدم. خواستم وقت بيرون رفتن آنها را خندان ببينم».(8)

 

 

همبازي

 

 

 

کودکي بر سر ناودان بام خانه رفت و مادرش متوجه نبود. فاصله بام تا زمين بيست متر بود. مادر فرياد مي زد که بچه ام مي افتد و مي ميرد. کودک هم به حرف کسي گوش نمي داد. مردم جمع شدند ، نتوانستند کاري بکنند.حضرت علي (ع) از آنجا مي گذشت ، چون جريان را ديد فرمود : کودکي هم سن او بياوريد و در کنار راه رها کنيد. اين کار را کردند . آن دو با هم بازي مي کردند و مادرش رفت ، او را گرفت و پايين آورد و دست امام علي (ع) را بوسيد.(9)

 

 

عطوفت پدرانه

 

 

 

حبيب بن ابي ثابت مي گويد : روزي مقداري عسل به عنوان بيت المال آوردند. حضرت علي (ع) فرمود تا يتيمان را حاضر کردند. موقعي که عسل را بين نيازمندان تقسيم کرد ، خودشان به دهان يتيمان عسل مي گذاردند. بعضي گفتند : «اي علي ! اين عمل براي چيست؟». فرمود : «امام ، پدر يتيمان است ، به دهان آنها عسل مي گذارم و به جاي پدران از دست رفته ي آنها به آنها عطوفت پدرانه مي کنم».(10)

 

 

علي و کودکان

 

 

 

روزي زني مشکي پر از آب به خانه مي برد. امام علي (ع) او را ديد ، فهميد شوهر ندارد و بي سرپرست است . لذا نزد او رفت و مشکش را به خانه رسانيد. روز بعد تصميم گرفت براي يتيمان او غذايي ببرد. اين کار را کرد و وارد خانه ي آن زن شد و به او گفت : «نان مي پزي يا از کودکانت نگهداري مي کني؟» زن گفت : «من نان مي پزم ، تو از بچه ها نگهداري کن ». امام علي (ع) هم با گوشتي که آورده بود ، کباب درست کرد و با خرما به دهان بچه ها مي گذاشت و هر بار مي فرمود : «فرزندانم ، علي را حلال کنيد ، اگر در کار شما کوتاهي کرده است ». خمير که حاضر شد ، علي (ع) تنور را روشن ساخت و صورت خود را به آتش نزديک کرده ، مي فرمود : «اي علي ! بچش طعم آتش را ، که اين جزاي کسي است که از وضع يتيمان بي خبر است». حضرت در آخر به آن زن گفت : «از اينکه در کار تو و کودکانت کوتاهي شده ، شرمنده ام ». (11)

 

 

امام (ع) آنقدر به يتيمان محبت مي کرد که فردي به نام ابوالطفيل که مي ديد حضرت علي (ع) به دهان يتيمان عسل مي گذارند ، مي گفت : «دوست داشتم من هم يتيم بودم تا مورد محبت علي (ع) قرار مي گرفتم ». (12)

 

 

 

شيرين زباني

 

 

روزي علي (ع) در منزل نشسته بود و دو کودک خردسال او عباس (ع) و زينب (س) در طرف راست و چپ ايشان نشسته بودند. علي (ع) به عباس (ع) فرمود : «بگو يک». گفت : «يک». فرمود «بگو دو» . گفت : «حيا دارم با زباني که يک گفتم ، دو بگويم». علي (ع) چشمان عباس را بوسيد. بعد زينب (س) گفت : «پدر جان آيا ما را دوست داري ؟». فرمود : «بله ، فرزندان ما پاره هاي جگر ما هستند ». گفت : «دو محبت در دل مردان با ايمان نمي گنجد. دوستي خدا و دوستي فرزند. ناچار بايد گفت : به نسبت به ما مهرباني ، ولي محبت خالص براي خداست». اين جمله ي زيبا از زبان زينب خردسال ، براي علي (ع) جالب بود . نسبت به آن دو کودک ابراز محبت کرد و آن دو را تشويق کرد.(13)

 

 

 

کشتي گرفتن علي (ع)

 

 

ابوطالب پسران خود و پسران برادرش را جمع مي کرد و به آنها دستور مي گفت تا با هم کشتي بگيرند ؛ و اين رسمي در بين اعراب بود. علي (ع) آستينهايش را بالا مي زد و با برادران و پسرعموهاي بزرگتر و کوچکتر خود کشتي مي گرفت . ابوطالب همواره مي گفت : علي (ع) پيروز بود. به همين دليل علي (ع) را پيروز مند مي ناميدند وقتي آن حضرت بزرگتر شد ، يک کشتي گير قوي شده بود با ستمکاري کشتي مي گرفت و آنان را به زمين مي زد ؛ و چه بسا کمربند ستمکاري را مي گرفت و او را بلند مي کرد و به زمين مي زد.(14)

 

 

 

مدافع کوچک

 

 

قريش به بچه هاي خود ياد داده بودند که وقتي پيامبر اکرم (ص) از خانه بيرون مي آمد ، پشت سر حضرت مي دويدند و شعرهايي بر عليه ايشان مي خواندند و رسول خدا (ص) را اذيت مي کردند. علي (ع) که کودک بود ، به رسول خدا (ص) مي گفت : «هر وقت از خانه بيرون مي روي ، مرا با خود ببر». پيامبر اکرم (ص) از خانه بيرون مي آمد ، تا بچه ها مي آمدند به حضرت آزار برسانند ، علي (ع) آنها را دنبال مي کرد و گوش و بيني آنها را مي کشيدآنها هم نزد پدران خود شکايت مي کردند که : «قضمنا علي ؛ علي ما را گاز گرفته » اذيتمان کرده). لذا درکودکي به حضرت لقب «قضم»داده بودند. (15)

 

 

 

پرستاري علي (ع)

فاطمه بنت اسد مي گويد : وقتي علي (ع) متولد شد ، پيامبر اکرم (ص) سي سال داشت و علي (ع) را بسيار دوست مي داشت . پيامبر اکرم (ص) به من فرموده بود که گهواره علي (ع) را نزديک رختخواب من بگذار و بيشتر از همه ، سعي در تربيت علي (ع) داشت . او را با خود به حمام مي برد و مي شست. وقتي گرسنه مي شد ، به او شير مي داد. وقت خواب ، گهواره ي او را تکان مي داد و در وقت بيداري ، با او بازي مي کرد و سخن مي گفت . او را بغل مي کرد و مي فرمود : «اين برادر ، جانشين ، ياري کننده ، پشتيبان ، امانتدار و داماد من خواهد بود». پيامبر اکرم (ص) دائما علي (ع) را با خود به کوههاي مکه و دره ها و بيابانهاي اطراف آن مي برد. (16)

تعداد بازدید از این مطلب: 703
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستانهايي از امام علي (ع) کودک و کودکي 1

سرور جوانان بهشت

 

 

 

ابن عباس مي گويد : رسول خدا (ص) در جايي نشسته بود. حسن (ع) به سوي حضرت مي آمد. چون پيامبر (ص) او را ديد ، گريه کرد و فرمود : «بيا به سوي من ، بيا به سوي من اي پسرم!». حسن (ع) هم نزديک آمد ، تا روي زانوي راست پيامبر (ص) نشست . رسول خدا (ص) فرمود : «اما حسن ، همانا او پسر من است و از من است و نور چشم من و روشني قلب من و ميوه ي دل من و آقاي جوانان بهشت و حجت خدا بر امت است ». امر حسن (ع) امر من است و کلام او ، کلام من است . کسي که از او پيروي کند ، مرا پيروي کرده و کسي که او را نافرماني کند ، مرا نافرماني کرده است ». در ادامه ، از شهادت ايشان خبر داد و فرمود : «هر کس که بر حسن (ع) گريه کند ، کور نمي شود ، روزي که چشمها کور مي شود ؛ و کسي که براي او غمگين شود ، دلش غمگين نيست ، روزي که دلها غمناک اند ؛ و کسي که در بقيع او را زيارت کند ، قدمهايش بر پل صراط نمي لغزد ، روزي که قدمها مي لغزند»(1)

 

 

نوجوانان باهوش ، اولين مسلمان

 

 

 

علي (ع) وارد خانه شد. پيامبر (ص) و خديجه (س) مشغول خواندن نماز بودند. ايستاد و به رکوع و سجود آنها نگاه کرد . پيامبر (ص) آياتي از قرآن را تلاوت مي کرد. چون نماز آنها تمام شد ، علي (ع) از کارشان پرسيد : پيامبر (ص) در جواب فرمود : «ما نماز مي خوانيم ، براي خدايي که مرا به پيامبري مبعوث کرده است» ؛ و علي (ع) را به اسلام دعوت کرد. او مهلت خواست تا با پدرش مشورت کند. شب تا صبح در فکر بود . صبح نزد رسول خدا (ص) آمد و فرمود : «خداوند مرا آفريد ، در حالي که با پدرم مشورت نکرد. پس دليلي ندارد که من هم در مورد عبادت او با پدرم مشورت نمايم ». (2)

 

 

علي (ع) نوجواني ده ساله بود که به دين اسلام ايمان آورد. (3) اولين کسي بود که با رسول خدا (ص) نماز جماعت خواند.

 

 

 

عفيف کندي مي گويد : در زمان جاهليت براي خريدن لباس و عطر به مکه سفر کردم و با عباس عموي پيامبر (ص) ملاقات کردم . به کعبه نگاه مي کردم. ناگهان ديدم جواني آمد و به آسمان نگاه کرد و رو به کعبه مشغول نماز شد. چند لحظه بعد ، نوجواني آمد و سمت راست او ايستاد ، و بعد هم بانويي پشت سر آن دو ايستاد. از عباس جويا شدم ، گفت : آن جوان محمد (ص) است و آن نوجوان ، پسر عمويش علي (ع) و آن زن هم خديجه (س) همسر محمد (ص) است ».

 

 

عفيف کندي مي گويد : «اي کاش من چهارمين آنها مي بودم». (4)

 

 

 

خود علي (ع) در نهج البلاغه مي گويد : «بار خدايا! من نخستين کسي هستم که به حق رسيده و از آن را شنيده و پذيرفته است . هيچ کس بر من نماز پيشي نگرفت ، مگر رسول خدا (ص) .»(5)

 

 

همچنين علي (ع) مي فرمايد : «قبل از بعثت ، رسول خدا (ص) به حراء مي رفت و من او را مي ديدم . در آن زمان اسلام در خانه اي نيامد ، مگر به خانه رسول خدا (ص) و خديجه (س) که من سومين آنها بودم».(6)

 

 

 

در يکي از سالهاي قحطي مکه ، رسول خدا (ص) علي (ع) را که هشت ساله بود ، از ابوطالب گرفت ، تا او را تربيت نمايد و زحمتهاي ابوطالب را جبران کند و فرمود : «من همان ر ا برگزيدم که خدا او ر ا براي من برگزيده است ».(7)

تعداد بازدید از این مطلب: 728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صلوات

                                                        [تصویر: salavat.gif]

1__D8_B5_D9_84_D9_88_D8_A7_D8_AA3.gif

 

[تصویر: klgjyg.gif]

 

 

 

السلام علیک یا أباصالح المهدی «عج»

همه گویند، به امید ظهورش صلوات

کاش این جمعه بگویند، به تبریک ظهورش صلوات

تعداد بازدید از این مطلب: 923
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا مهدی ادرکنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 777
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


كـجـاسـت؟

اى نـسـیـم سـحـر آرامـگـه یـار كـجـاسـت؟

مـنزل‏آن مه عاشق كُش عیار كجاست؟

هـرسـر مـوى مـرا با تـو هـزاران ‏كـار اسـت مـا كـجاییم و ملامتگر بیكار كجاست؟

ساقى و مطرب و مى،جمله‏ مهیاست ولى عـیش، بى یار مهیا نشود یار كجاست؟

----------------------------------------------

 

صبحی گره اززمانه واخواهد شد

رازشب تاربرملا خواهدشد درراه

، عزيزيست كه باآمدنش هرقطب نما قبله نماخواهد شد

اللهم عجل لوليك الفرج

 

تعداد بازدید از این مطلب: 848
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا حسین

اس ام اس ماه محرم

 

قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

اس ام اس ماه محرم

عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين

 

اس ام اس ماه محرم

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

 

اس ام اس ماه محرم

آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم

تعداد بازدید از این مطلب: 866
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بنای زندگی

تعداد بازدید از این مطلب: 829
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا صاحب الزمان
 

«اي روز‍ِ آمدن!

اي مثل روز، آمدنت روشن

 

اين روزها كه مي‌گذرد، هر روز

در انتظار آمدنت هستم

 

امّا

با من بگو كه آيا، من نيز

در روزگار آمدنت هستم؟

تعداد بازدید از این مطلب: 815
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود