هر مسلمان معتقد، بر اساس آموزههاي قرآن مجيد بايد تنها به وجود دو نوع انديشمند مادي در كل عالم هستي اعتقاد داشته باشد. اين دو نوع، يكي انسان است و ديگر ي جن. بنابراين اگر مسلماني معتقد به وجود موجودات فرازميني باشد، بايد باورداشتهباشد كه فرازمينيها يا انساناند و يا جن. از آنجا كه قرآن كريم به اين موضوع اشاره دارد كه جنها تا قبل از بعثت رسولاكرم(ص) به آسمان پروازميكردهاند، پس در اين روزگار، نسبتدادن فرازمينيها به جنها شايستهتر است؛ بويژه آنكه قرآن ميگويد: ـ جنها كارهاي شگفتانگيز و تواناييهاي شگرفي داشته و دارند، ـ بر كارهاي بسيارسخت، همواره پيروز گشتهاند، ـ پيش از انسان آفريدهشدهاند. متأسفانه دانشمندان مسلمان كه دربارة شناخت انسان در قرآن كتابهايي نگاشتهاند، به اين مهم كمتر توجهكرده و به اهميت اين موضوع پينبردهاند كه جنشناسي جداي از انسانشناسي نيست؛ و اصولاٌ اگر از ديدگاه انسانشناسي فرهنگي و باستانشناسي به اين موضوع بنگريم، درخواهيم يافت كه تا جن را نشناسيم انسان را نيز نخواهيم شناخت؛ زيرا آثار برجامانده از جنها و انسانها در طول تاريخ چندين هزار سالة آنان بر روي كرة زمين، چنان با يكديگر درآميخته و به هم گرهخوردهاست كه تشخيص و تفكيك آنها از يكديگر، خود نيازمند ايجاد شاخة جديدي در دانش باستانشناسي است.
علاّمه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود، با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری(1) تطبیق بر آن آیات، منطبق می کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره ی سبأ خداوند فرموده است:
سرانجام میان آنها و خواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان گونه که از پیش با پیروان آنها عمل شد».
وی، معنای آیه را فاصله افتادن بین مشرکان و خواسته ها و آمال دنیوی آنان - که آنها را پناهگاه خود تصور می کردند - می داند. سپس با اشاره به روایات مستفیضه از شیعه و سنی، جریان خسف بیداء( فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء) را از باب جری، به این آیه مرتبط می داند و از تفاسیر اهل سنت، به « درالمنثور» سیوطی اشاره می کند و می گوید که در روایتی از اهل سنت ذیل آیه، جریان سفیانی را از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند: « خداوند سفیانی و همراهانش را وقتی به بیداء می رسد، در زمین فرو می برد، پس هیچ کدام از آنها نجات نمی یابند، جز یکی که این خبر را برای انسان ها نقل می کند».
می توان گفت که مرحوم علامه، در بحث علائم ظهور نیز مانند مباحث دیگر، روایات مستفیض و قابل اعتماد را مطرح می کند و به طور قطع و یقین - مانند بعضی از مفسران - آیات را بر آن وقایع یا علائم، حمل نمی کند؛ اما چون قرآن، در همه ی زمان ها جاری است، در زمان متّصل به ظهور امام مهدی(عج) نیز این گونه آیات، با وقوع آن علایم، جریان دارد و مصداق می یابد.
در واقع، نگاه کلی نگر علامه، باعث می شود نوعی سنت الهی درباره ی مشرکان و اغراض و آمال آنها را مطرح و در زمان های خاص نیز آن سنت ها را جاری بداند .
از قول امام صادق(علیه السلام) به گروهی اشاره می شود که قبل از قیام قائم(عج)، توسط خدا برانگیخته می شوند و مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را شناسایی و دستگیر می کنند. علامه با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی اسرائیل در امت اسلام می داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است
برای نمونه، در تفسیر آیه ی 5 سوره اسراء، بیان می نماید که احتمالاتی در تحقق این وعده ی الهی داده شده است و در « تفسیر البرهان» از قول امام صادق(علیه السلام) به گروهی اشاره می شود که قبل از قیام قائم(عج)، توسط خدا برانگیخته می شوند و مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را شناسایی و دستگیر می کنند. علامه با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی اسرائیل در امت اسلام می داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است.
خیانت در امانت، تصدیق دروغگو، تشبّه زنان به مردان و برعکس، گسترش آلات لهو ولعب، امر به منکر و نهی از معروف، ذلّت مۆمنان، گسترش ربا و رشوه، کاهش و نامنظم شدن باران را علاّمه از نشانه های آخرالزمان می داند.
پینوشتها:
1 - جری: جاری شدن و سرایت کردن مفاهیم به دست آمده از آیات به موارد مشابه.
مقصود از شرايط ظهور، همان شرايطى است كه تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد اين شرايط را چنين دانست.
شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه كاملى كه عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مكانى پياده كرد و براى انسانيت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد. روشن است كه بدون چنين برنامه و نقشه جامعى، عدالت كاملا متحقق نخواهد شد. شرط دوم: وجود رهبر و پيشواى شايسته و بزرگ كه شايستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد. شرط سوم: وجود ياران همكار و همفكر و پاسدار در ركاب آن رهبر واحد براى پياده كردن جهانى آن اهداف بلند. ويژگيهايى را كه اين افراد مى بايست واجد باشند، در همين شرط نهفته است زيرا اين افراد بايد داراى خصوصيات معينى باشند تابتوانند آن كار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتيبانى كفايت نمى كند . شرط چهارم: وجود توده هاى مردمى كه در سطح كافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداكارى باشند. تا در نخستين مرحله موعود گروه هاى اوليه پيروان حضرت مهدى (عج) را تشكيل دهند زيرا آن افراد با اخلاص درجه يك كه شرط سوم با وجود آنها محقق مى شود، گروه پيشرو جبهه جهانى هستند . لازم به ذكر است كه شرايط چهار گانه فوق مربوط به پياده كردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرايط ظهور بسنجيم، يكى از آنهاكه وجود رهبر باشد، كم مى شود. و سه شرط ديگر باقى مى ماند زيرا معنى ظهور آن است كه فرد آماده قيام در آن روز وجود دارد كه مى خواهد ظاهر شود و با گفتن اين كلمه شرط دوم را ضمنى پذيرفته ايم و خواه ناخواه سه شرط بيشتر باقى نمى ماند .
...حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى میكند؛ مردم را مىبیند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس میكند. انسانها هم، آنهائى كه سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زیارت میكنند...
امتياز شيعه در مسئله مهدويت ؟ مسئلهى مهدويت در اسلام هم جزو مسلّمات است؛ يعنى مخصوص شيعه نيست. همهى مذاهب اسلامى غايت جهان را كه اقامهى حكومت حق و عدل به وسيلهى مهدى (عليه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روايات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پيغمبر اكرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراين، هيچ ترديدى در آن نيست. منتها امتياز شيعه در اين است كه مسئلهى مهدويت در آن يك مسئلهى مبهم نيست؛ يك مسئلهى پيچيدهاى كه براى بشر قابل فهم نباشد، نيست؛ يك مسئلهى روشن است، مصداق واضحى دارد كه اين مصداق را ميشناسيم، خصوصياتى از او را ميدانيم، پدران او را ميشناسيم، خانوادهى او را ميشناسيم، ولادت او را ميشناسيم، جزئيات آن را خبر داريم. در اين معرفى هم باز روايات شيعه، تنهائى در صحنه نيستند؛ حتّى رواياتى از غير طريق شيعه هم وجود دارد كه همين معرفى را براى ما روشن ميكند و بايد كسانى كه مال مذاهب ديگر هستند، توجه كنند و دقت كنند تا اين حقيقت روشن را دربيابند. بنابراين اهميت مسئله يك چنين سطحى دارد و ما بيشتر از ديگران اولى هستيم به اينكه به اين مسئله بپردازيم؛ كارهاى علمى و دقيق و متقن روى اين مسئله انجام بگيرد. «بیانات رهبري در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت1390/4/18»
قبل از فرج، آسايش و راحتطلبى و عافيت نيست! قبل از دوران مهدى موعود، آسايش و راحتطلبى و عافيت نيست. ...قبل از ظهور مهدى موعود، در ميدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاك امتحان مىشوند؛ در كورههاى آزمايش وارد مىشوند و سربلند بيرون مىآيند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبهروز نزديكتر مىشود؛ اين، آن اميد بزرگ است؛ لذا روز نيمهى شعبان، روز عيد بزرگ است. «دیدار با مردم قم 30/11/1370»
حقیقت انتظار انتظار، يعنى دل سرشار از اميد بودن نسبت به پايان راه زندگى بشر. ممكن است كسانى آن دوران را نبينند و نتوانند درك كنند - فاصله هست - اما بلاشك آن دوران وجود دارد؛ لذا تبريك اين عيد - كه عيد اميد و عيد انتظار فرج و گشايش است - درست نقطهى مقابل آن چيزى است كه دشمن مىخواهد به وجود بياورد.«ديدار به مناسبت ميلاد ديدار به مناسبت ميلاد حضرت مهدى (عج) 25/09/1376»
بايد زمينه را آماده كنى مسألهى ولادت حضرت مهدى عليهالصّلاةوالسّلاموعجّلاللَّهتعالىفرجهالشّريف، از اين جهت هم حائز اهميت است كه مسألهى انتظار و دوران موعود را كه در مذهب ما، بلكه در دين مقدّس اسلام ترسيم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدويت - ما به ياد بياوريم، روى آن تكيه كنيم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحثهاى مفيدى انجام گیرد. شما بايد زمينه را آماده كنى، تا آن بزرگوار بتواند بيايد و در آن زمينهى آماده، اقدام فرمايد. از صفر كه نمىشود شروع كرد! جامعهاى مىتواند پذيراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد كه در آن آمادگى و قابليت باشد، والّا مثل انبيا و اولياى طول تاريخ مىشود.
تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت ملتى كه به خدا معتقد و مؤمن و متكى است و به آينده اميدوار است و با پرده نشينان غيب در ارتباط است؛ ملتى كه در دلش خورشيد اميد به آينده و زندگى و لطف و مدد الهى مىدرخشد، هرگز تسليم و مرعوب نمىشود و با اين حرفها، از ميدان خارج نمىگردد. اين، خصوصيت اعتقاد به آن معنويت مهدى عليه آلاف التحية والثناء است. عقيده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حركت اجتماع و هم در حال و آينده، چنين تأثير عظيمى دارد. اين را بايد قدر دانست. «در ديدار با پاسداران 10/12/1368»
انتظار ، فقط نشستن و اشك ریختن نيست! امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تكيه بر توانايىاى كه ايمان والاى خود او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت كرده است، گريبان ستمگران عالم را مىگيرد و كاخهاى ستم را ويران مىكند. درس ديگر اعتقاد به مهدويت و جشنهاى نيمهى شعبان براى من و شما اين است كه هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه يك آرمان والاست و در آن هيچ شكى نيست؛... اما اين آرمانى است كه بايد به دنبال آن عمل بيايد. انتظارى كه از آن سخن گفتهاند، فقط نشستن و اشك ريختن نيست. «ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»
بزرگترين وظيفهى منتظران بزرگترين وظيفهى منتظران امام زمان اين است كه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى دينى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنين و همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود را آماده كنند. كسانى كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شركت مىكردند، منتظران حقيقى بودند. كسى كه وقتى كشور اسلامى مورد تهديد دشمن است، آمادهى دفاع از ارزشها و ميهن اسلامى و پرچم برافراشتهى اسلام است، مىتواند ادعا كند كه اگر امام زمان بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما كسانى كه در مقابل خطر، انحراف و چرب و شيرين دنيا خود را مىبازند و زانوانشان سست مىشود؛ كسانى كه براى مطامع شخصى خود حاضر نيستند حركتى كه مطامع آنها را به خطر مىاندازد، انجام دهند؛ اينها چطور مىتوانند منتظر امام زمان به حساب آيند؟ كسى كه در انتظار آن مصلح بزرگ است، بايد در خود زمينههاى صلاح را آماده سازد و كارى كند كه بتواند براى تحقق صلاح بايستد. «ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»
يك حكومت صددرصد مردمى ...حكومت آيندهى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، يك حكومت مردمى به تمام معناست... امام زمان، تنها دنيا را پر از عدل و داد نمىكند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تكيه به آنهاست كه بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مىبخشد و يك حكومت صددرصد مردمى تشكيل مىدهد «ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381»
دست قاهر قدرتمند الهى ...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطرهى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بندهى واقعى خدا بكند. بايد براى اين كار آماده بود... انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براى اينكه كار به خودى خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حركت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج يعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (عليه الصلاة والسلام) براى آن هدف قيام خواهد كرد، آماده كردن. آن انقلاب بزرگ تاريخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبوديت خدا؛ اين معناى انتظار فرج است. «ديدار اقشار مختلف مردم در روز نيمهی شعبان»