سایت حلقه صالحین روستای لنبر
با عرض سلام خدمت شما. این سایت توسط اعضای حلقه صالحین روستای لنبر برای اطلاع رسانی و حضور در فضای مجازی ایجاد شده است.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان لنبر و آدرس lunbar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

کل مطالب : 53
کل نظرات : 6

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 21
باردید دیروز : 57
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 381
بازدید سال : 1421
بازدید کلی : 72740
سوره ای با فضلیت برای اموات !
 
 
 
پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است. خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.»[ مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۶۹] سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه ... را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد. امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: همان گونه که زندگان با هدایا، شاد می‎شوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان می‎شود؛ شاد می‎گردند.»[ طاهری، سیری پس از مرگ، ص ۳۲۶، نقل شده از: محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۲.]
تعداد بازدید از این مطلب: 487
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید

زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید

کسانی که برای رسیدن به قُرب خداوند لحظه شماری می‌کنند؛ کسانی که ایمان به روز واپسین دارند و معتقدند که بازگشت همه به سوی خداست و بلاخره کسانی که لحظه‌های غفلت و کوتاهی برای جلب رضایت معبود را جایز نمی‌شمارند و آن را عقب ماندن از غافله‌ی مشتاقان معبود می‌دانند، همواره خواهان پیش‌گام بودن در این مسیر هستند. به همین دلیل است که فرشتگان،پیامبران و بندگان صالح خدا در قرآن به این ویژگی ستوده شده‌اند که در کار‌های نیک از پیشی‌گیرندگانند. سفارش قرآن به ایمان‌آورندگان این است که به‌جای بحث و گفت و گو در مورد چیز‌هایی که ثمرات چندانی دربر ندارد، توجه خود را معطوف به کار‌های خوب کنند و سعی کنند که در آن کار‌ها از یک‌دیگر سبقت گیرند: «هر طایفه‏اى قبله‏اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است (بنابراین، زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکى‏‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه‌ی شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر مى‏کند زیرا او، بر هر کارى تواناست.»

تعداد بازدید از این مطلب: 425
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


برزخ
 

 

 از آیات قرآن کریم کاملا این مطلب استفاده می‏شود که‏ غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می‏شود، دنیای‏ دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحا می‏گویند عالم برزخ.


 

برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم‏ برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده‏اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه ، او حفره من‏ حفر النیران؛ عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای‏ بهشت و یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم».

اهل سعادت، از همان لحظه توفی و مردن، سعادتشان شروع می‏شود، و اهل عذاب، از همان لحظه مردن، عذاب برزخیشان آغاز می‏گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می‏کند. قرآن نمی‏گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین طور منتظر نگهداشته می‏شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت‏ انتظار بسر می‏برند، بلکه  می‏فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان‏ می‏آیند اخذ می‏کنند، توفی می‏کنند، تحویل می‏گیرند به تمام و کمال کافران‏ را و فقط بدنشان می‏ماند که بعد می‏پوسد، و اینها را معذب می‏دارند (عذاب عالم برزخ)، این بدن دیگر در کار نیست ولی معذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم؛ از پیش رو و پشت سر، اینها را می‏زنند و به آنها می‏گویند عذاب سوزان را بچشید» ( محمد/ 27).

 

در هنگام ورود به عالم برزخ خود را چگونه برای پاسخ گویی آماده کنیم؟

آنچه که در عالم پس از مرگ برای انسان رخ می دهد واقعیاتی هستند که روح انسان پس از مفارقت از بدن مادی با آنها روبرو می شود. با فرا رسیدن مرگ انسان و جدا شدن روح از کالبد مادی و جسمانی خودش به عالم دیگری به نام برزخ منتقل می شود. امّا این انتقال به سادگی صورت نمی پذیرد. چه بسا انسانهایی که به واسطه توجه بیش از حد به امور دنیوی و مادی و فوری از جهات روحانی و معنوی خود در هنگام مرگ دچار سردرگمی بشوند و نداند که چه شده!! به ناگاه می بینند پرده کنار رفت و فضایی که در آن تنفس می کردند به کلی تغییر کرد و دگرگون شد. به جایی رفته که هیچ گونه آشنایی با آن ندارد. گاهی انسان در همین سردرگمی و دهشت و اضطراب به سر می برد که ناگاه مورد سئوال هم واقع می شود.[1]

ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند

انسان در عالم برزخ مورد سئوال واقع می شود امّا آن سئوالات چیست؟

با مراجعه به روایات در می یابیم که سئوالات کلی پرسیده می شوند. در برزخ از جزئیاتِ عمل سئوال نمی شود آنچه سئوال می شود از کلیات است. توحید، نبوت، دین و امامت.

اگر انسان معتقد و متعهد به دستورات الهی باشد توان پاسخگویی را دارد و الّا در پاسخ خواهد ماند. در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد[2] این چنین نیست که چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد.

در روایتی از حضرت امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ آمده است:

در قبر از مۆمن این چنین سئوال می شود: من ربّک؟ (پروردگارت کیست؟)، او جواب می دهد: الله، پس از او سئوال می شود: ما دینک؟ (دینت چیست؟) جواب می دهد: الاسلام، پس از او سئوال می شود من نبیک؟ (پیامبرت کیست؟)، جواب می دهد: محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پس سئوال می شود: من امامک؟ (امامت کیست؟) پس جواب می دهد فلانی (نام امام زمان خودش را می برد)...[3]

در این حدیث تصریح به این 4 سئوال شده که پس از پاسخ به این سئوالات دری از درهای بهشت برای مۆمن باز می شود. حال که روشن شد سئوالاتی که در برزخ از ما می شود چه هستند و معلوم شد مربوط به امور عقیدتی هستند حال می پردازیم به این مطلب که چگونه خود را آماده کنیم برای پاسخگویی به این سئوالات.

در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد این چنین نیست که چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد

آنچه که در اینجا مورد اهمیت است حفظ عقیده و باور است ما در دنیا به دین اسلام باور داریم و سالهایی از عمر ما می گذرد و دلخوش هستیم که عقیدة ما معلوم است و باورمان قلبی و مستحکم است امّا مطلب به این سادگی نیست در صورتی باور و ایمان ما راسخ می شود که توأم با عمل باشد هر چه ما به رفتار و اعمال خود بپردازیم در حقیقت باور و عقیده مان را تقویت کرده ایم ایمان به خدا در جایی خود را خوب نشان می دهد که آدمی دستورات او را در رفتار و کردار به عمل بکشاند، عقیده نباید حرف زبان باشد و لقلقه زبان بلکه باید باور و عقیده به ارکان و جوارح هم سرایت کند. چنانچه حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرمایند: الایمان عقد بالقلب و قولٌ باللسان و عملٌ بالارکان» یعنی «ایمان عقیدة قلبی و گفتار به زبان و عمل به اندام است»[4].

یعنی ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند.

 

پی نوشت ها:

 [1] . ر.ک: جواد آملی، عبدا...، تفسیر موضوعی، ج 14، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص 217ـ220

[2] . همان، تفسیر موضوعی، ج 4، معاد در قرآن، ص 220

[3] . فروع کافی، ج 3، ص 238، کتاب الخبائز

[4] . تحف العقول، ص 56

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان

تعداد بازدید از این مطلب: 598
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زندگینامه حضرت زهرا

بدون ترديد در ميان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترين چهره دينی ، علمی ، ادبی ، تقوايی و اخلاقی در ميان مسلمانان و ديگر مردم جهان به شمار مي رود . شخصيت فاطمه زهرا ( ع ) سيده نساء العالمين ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگويی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضيلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصيت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسين ( ع ) سرور شهيدان تربيت يافتند ، و نيز زينب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه يکتا در سخنوری و حق طلبی که پيام حسينی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ريا و پستی و دنياپرستی را از چهره يزيد و يزيديان به يک سو زد . کيست که نداند که مادر در تربيت فرزندان بويژه دختران ، سهم بسيار زيادی  دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت . پدر و مادر : فاطمه يگانه دختر بازمانده پيغمبر ( ص ) از خديجه کبری  مي باشد . چه بگويم درباره پدری که پيغمبر خاتم و حبيب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سيه کاری بود ؟ چه بگويم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی  او نيست ؟ و فصيحان و بليغان جهان در توصيف سجايای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش خديجه دختر خويلد از نيکوترين و عفيفترين زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستين زنی که به پيامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ايمان آورد و آن چه از مال دنيا در اختيار داشت - در راه پيشرفت اسلام - کريمانه بذل کرد . درجه وفاداری خديجه ( ع ) نسبت به پيامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستي اش ، تاريخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پيامبر اکرم نيز تا خديجه زنده بود زنی ديگر نگرفت و پيوسته از فداکاريهای او ياد مي کرد . از عايشه ، زوجه پيامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هيچ يک از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمي رسيد . رسول الله ( ص ) پيوسته از او به نيکی ياد مي کرد و به حدی او را محترم مي شمرد که گويا زنی مانند خديجه نبوده است " . عايشه سپس نقل مي کند : روزی به پيغمبر ( ص ) گفتم : او بيوه زنی بيش نبوده است ، پيغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پيشاني اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خديجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند ، او به من ايمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگويی  نسبت مي دادند ، او مرا تصديق کرد ، روزی که همه از من روی مي گردانيدند ، خديجه تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بی دريغ خرج کرد . خداوند از او دختری به من بخشيد که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . عايشه سپس مي گويد : به پيغمبر عرض کردم از اين سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشيمان شدم . باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنين مادری داشت و چنان پدری . گفته اند : خديجه از پيغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد : قاسم که کنيه ابو القاسم برای پيغمبر از همين فرزند پيدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله يا طيب که او هم قبل از بعثت فوت شد . طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زينب که به ازدواج ابو العاص درآمد . رقيه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نيز به ازدواج عثمان - پس از رقيه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره اين ازدواج پر شوکت و برکت است . ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بيستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت مي دانند که در مکه اتفاق افتاد . بنابراين در هنگام هجرت ، سن آن بانوی يگانه نزديک نه سال بوده است . نامها و لقبهايی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوينده صفات و سجايای  ملکوتی اوست ، مانند : صديقه طاهره ، زکيه ، زهرا ، سيدة النساء العالمين و خير النساء و بتول ... . کنيه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنين ، ام الائمة ... . و شگفت تر از همه " ام ابيها " يعنی " مادر پدرش " مي باشد که نشان دهنده علاقه بسيار زياد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و اين که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکيه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خديجه برای پدر بزرگوارش بوده است . لقب ام ابيها را پيغمبر ( ص ) به دختر عزيزش عنايت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار مي رود و مانند " ام الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زيانها و بديها ) مي گويند و " ام القری " که به مکه معظمه گفته مي شد ، بنابراين ام ابيها به معنی  منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولايت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سايه گستری بود که ميوه های شيرين امامت و ولايت را به بار آورد .

 

 

متن کامل زندگی نامه در ادامه مطالب

تعداد بازدید از این مطلب: 466
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 3

تقسیم نان

 

 

دو مسافر برای صرف غذا در بین راهی استراحت میکردند

 

 

یکی از انها 5 نان داشت و دیگری 3 نان

 

 

مسافر سومی از راه رسید و از دو مسافر دیگر تقاضای نمود که او را در غذای خودشان شریک کنند

 

 

مسافر سومی نان های مسافر اولی و دومی را به سه قسمت تقسیم نمود و هر کدام از مسافرها به اندازه یکسان از نانها خوردند

 

 

بعد از صرف غذا مسافر سومی به دو مسافر اولی و دومی 8 درهم داد و رفت

 

 

مسافر اولی که 5 قرص نان داشت به مسافر دومی گفت که سهم من 5 درهم می شود و سهم تو 3 درهم این یه تقسیم عادلانه است

 

 

مسافر دومی این تقسیم بندی را رد کرد و اصرار کرد که 8 درهم به طور مساوی بینشان تقسیم شود

 

 

این نزاع به نزد امام علی برای داوری برده شد

 

 

امام علی از مسافر دومی درخواست کرد که 3 درهم را بپذیرد و به او گفت رفیق تو بسیار منصف تر از عمل کرده است

 

 

مسافر دومی این را رد کرد و گفت که او فقط 4 درهم قبول میکند

 

 

در این زمان امام علی به مسافر دومی پاسخ داد که سهم تو فقط 1 درهم می شود چون که شماها بین خود 8 نان داشته اید و هر نان به 3 قسمت تقسیم شده است بنابراین شماها

 

 

24 قسمت مساوی نان داشته اید

 

 

3 نانی که تو داشتی به 9 قسمت تقسیم شده و تو 8 قسمت ان را خورده ای و 1 قسمت از نانها به مسافر سومی داده ای

 

 

ولی رفیق تو 5 نان را داشته و نانهایش به 3 قسمت تقسیم شده و به 15 قسمت تبدیل شده

 

 

او (مسافر اولی) 8 قسمت از نانها را خورده و 7 قسمت ان را به مهمان(مسافر سومی)داده

 

 

به این ترتیب مهمان از نانهای تو 1 قسمت را سهیم شده و 7 قسمت از نانهای رفیق تو

 

 

بنابراین تو باید 1 درهم را بگیری و رفیق تو 7 درهم را دریافت کند

تعداد بازدید از این مطلب: 491
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود